تبلیغات اینترنتی
روانشناسی،داستان،...
روانشناسی،داستان،...
روانشناسی،داستان،...

لزوم داشتن دوست در زندگي

حمايت اجتماعي دوستان مي‌تواند در زمان نگراني و اضطراب باعث احساس ايمني خوبي در فرد بشود و..

چرا بايد ما گروهي از دوستان را در اطراف خود داشته باشيم
مطالعات در زمينه حمايت اجتماعي نشان مي‌دهد داشتن يك يا دو دوست كه در مواقع لزوم نقش حمايتي دارند حداقل باعث آرامش عاطفي فرد مي‌شود. يك نفر به جاي اينكه مجموعه‌اي از افراد را كه با آنها دوستي عميقي ندارد دور و بر خود جمع كند ، بهتر است دوستان كم اما نزديك و قابل تكيه براي خود پيدا كند. به هر حال داشتن حمايت اجتماعي از جانب چند دوست حمايت كننده بسيار خوب و مفيد است. حتما تصديق مي‌كنيد كه اگر كسي يك دوست صميمي دارد، همواره دلايل خوبي وجود دارد كه بخواهد دوستان تازه‌اي داشته باشد تا بتواند با آنها دوران تازه‌اي را تجربه كند.

- اگر كسي فقط يك دوست داشته باشد كه در مواقع لزوم بتواند به او تكيه كند و روي حمايت او حساب كند ممكن است روزي اين فرد خسته شود يا به هر دليلي در دسترس نباشد، پس بهتر است كه هر كس چند دوست نزديك و قابل اعتماد داشته باشد.

- طبيعي است كه انسان‌هاي مختلف، كارها و خدمات متفاوتي مي‌توانند ارايه كنند، مثلا داشتن يك دوست كه از درايت و منطق خوبي برخوردار است و در موقع لزوم مشاوره فكري مناسبي مي‌تواند ارايه كند، در كنار داشتن دوستي مهربان و دلسوز كه مي‌تواند در شرايط سخت شنونده خوبي باشد و ... مي‌تواند تركيبي از حمايت‌هاي اجتماعي را فراهم آورد كه ممكن است ارايه تمام آنها ازعهده يك نفر بر نيايد.

- دوستان شما هم مي‌توانند براي يكديگر مفيد باشند. به عنوان مثال ممكن است يكي از دوستان شما بتواند دوست ديگرشما را كه خجالتي است از پوسته خود خارج كند و شايد سه نفر شما كه در يك مهماني شركت كنيد مكمل همديگر باشيد.

مطالعات نشان مي‌دهد كه احساس تعلق براي سلامت عاطفي بسيار مهم است؛ كسانيكه حمايت اجتماعي دارند اما فاقد حس تعلق هستند از اين حس عدم تعلق، بيشتر از افسردگي رنج مي‌برند.

چطور مي‌توان دوستان جديد پيدا كرد؟
اگر كسي براي يك شركت بزرگ با يك ساختار اجتماعي وسيع و فرصت‌هاي بسيار براي ملاقات با افراد جديد كار كند، ايجاد دوستي‌هاي تازه بسيار آسان است. با اين حال در ادامه چند راه ملاقات با افراد جديد را با هم بررسي مي‌كنيم:

به يك گروه ورزشي بپيونديد
اگر شما از آن دسته افرادي هستيد كه آغاز گفت و گو با افراد براي‌تان آسان نيست كلاس‌هاي مختلف ورزشي مانند بدن‌سازي، يوگا، ايروبيك يا حتي ورزش‌هاي رزمي كه فضايي صميمي دارند مي‌تواند فرصت مناسبي براي ملاقات افراد تازه ايجاد كند كه شايد از بين آنان بشود يك دوست واقعي پيدا كرد.

يك سرگرمي گروهي براي خود انتخاب كنيد
اگر شما فردي علاقمند به كارهاي دستي و هنري هستيد، مي‌توانيد در يك كلاس هنري ثبت نام كنيد. اگر علاقمند نويسندگي هستيد، شركت در يك كارگاه نويسندگي، فرصت بزرگي را براي شما ايجاد مي‌كند تا هم مهارت خود را در نوشتن ارتقا دهيد، هم فرصت آشنايي با نويسنده‌هاي ديگر براي شما مهيا شود. شركت در يك كلاس كه در راستاي علايق شما باشد هم مي‌تواند باعث رشد و ارتقاي مهارت شما شود هم امكان آشنايي با افرادي را برايتان فراهم مي‌كند كه اشتراكاتي با شما دارند.

 داوطلب شويد
همكاري با موسسات خيريه‌اي كه به آنها اعتماد داريد، علاوه بر اينكه به شما احساس مثبت بودن مي‌دهد، خود اين فعاليت راه موثري براي كاهش استرس است ضمن اينكه مي‌توانيد با افرادي ملاقات كنيد كه با قلب‌هاي بزرگ، اشتياق و علاقه شديد به كمك كردن دارند.

 مهماني بگيريد يا در مهماني شركت كنيد
اگر شما دوستان خود را به يك مهماني دعوت كنيد و از آنها بخواهيد كه هر كدام يكي از دوستان خود را همراه بياورد، شما با گروه بزرگي از افراد تازه ملاقات خواهيد كرد. يا شايد شما در مهماني دوستان خود بتوانيد با گروه انبوهي از افراد تازه ملاقات كرده و آشنا شويد.

لبخند بزنيد
اين راه ممكن است خيلي ساده و پيش پا افتاده به نظر برسد، اما اگر شما از خودتان حركتي ساده ،كه همان لبخند زدن است، نشان دهيد كه نشانگر تمايل شما به نزديك شدن به ديگر افراد باشد، مي‌تواند باب يك گفت و گو با افراد جديد را باز كند و الزاما تمام اين گفت و گوها نبايد به دوستي تازه‌اي ختم شود بلكه ممكن است فقط يكي از آنها تبديل به يك دوستي نزديك و صميمي شود و همين يك دوستي زندگي شما را دچار تحول كند.

ارتباط مثبت
مثبت بودن يك مهارت است كه به ازدواج و ارتباط با افرادي كه با ازدواج به مجموعه ارتباطي ما اضافه مي‌شوند،‌كمك مي‌كنددر عين حال مي‌تواند موجب كاهش استرس بشود ضمنا در ايجاد بالانس رفتاري بيشتر ما در محيط خانه، محل كار و زندگي موثر است.


تاثيرات بسيار جالب  رنگ قرمز بر روي انسان

دانشمندان آمريكا در بررسيهاي خود نشان دادند كه تماشاي رنگ قرمز واكنشهاي بيننده را سريعتر و قويتر مي كند. محققان دانشگاه روچستر در اين تحقيقات نشان دادند كه وقتي فردي رنگ قرمز را مي بيند واكنشهاي سريعتر و قويتري از خود بروز مي دهد اما اين اثر زمان كوتاهي را طي مي كند اين واكنش سريع و قدرت بالا، همان چيزي است كه براي مثال، وزنه برداران به آن نياز دارند.

اين محققان در اين خصوص توضيح دادند: "قرمز واكنشهاي فيزيكي ما را افزايش مي دهد چراكه همانطور كه مي دانيم قرمز علامت خطر است. انسانها زماني كه خشمگين و يا آماده حمله هستند قرمز مي شوند. همچنين مردم مي فهمند كه قرمز شدن صورت ديگران به چه معني است.

" اين دانشمندان افزودند: "هرچند رنگ قرمز، نگراني و دل مشغولي هاي افراد را هم متجلي مي كند." در اين بررسي، واكنشهاي گروهي از دانشجويان در آزمايشات مختلف اندازه گيري شد. براي مثال، در يكي از اين آزمايشات، دانشجويان زماني كه روي صفحه نمايشگر واژه "فشار" كه به يكي از رنگهاي قرمز، آبي و يا خاكستري نوشته مي شد را مي خوانند بايد با تمام قوا يك دستگيره را فشار مي دادند.

براساس گزارش يونايتدپرس اينترنشنال، در تمام موارد، زماني كه اين واژه به رنگ قرمز نوشته شده بود تا حد قابل توجهي نيروي وارده به دستگيره بيشتر مي شد و زمان واكنش شتاب مي گرفت.

نمره اعصاب شما چند است؟

اين يك آزمون استاندارد روان شناسي است. شما بايد خودتان را در هر يك از ده موقعيت زير تصور كنيد و گزينه مناسب خودتان را پيدا كنيد و علامت بزنيد. بعد از آن، بايد نمره مناسب خودتان را در پرانتز انتهاي هر گزينه بخوانيد و مجموع نمرات تان را حساب كنيد تا بفهميد كه آيا شما از آن آدم هايي هستيد كه زير فشارهاي زندگي، به هم مي ريزند و تسليم مي شوند يا اين كه با صبر و اعتماد به نفس، در برابر مشكلات زندگي مقاومت مي كنيد و مي ايستيد.

● فرض كنيد كارفرمايتان از شما مي خواهد به دفتر او برويد و هنگامي كه شما را در دفترش مي بيند، با لحن تندي با شما برخورد مي كند. شما در اين حالت، كداميك از كارهاي زير را انجام مي دهيد؟

۱) احساس شكست و تحقير مي كنيد و هنگامي كه به محل كارتان برمي گرديد، ماجرا را براي بقيه همكاران تان هم تعريف مي كنيد. (۲ نمره)

۲) به محل كارتان برمي گرديد و سعي مي كنيد همه چيز را فراموش كنيد. (۵ نمره)

۳) موضوع را با يكي از صميمي ترين دوستان تان در ميان مي گذاريد و سعي مي كنيد با كمك او راه حلي براي مشكل تان پيدا كنيد. (۷ نمره)


● فرض كنيد كه يك هفته است وارد محل كار جديدي شده ايد اما هر چه تلاش مي كنيد، نمي توانيد با هيچ كدام از همكاران جديدتان دوست شويد. چه كار مي كنيد؟

۱) حوصله تان از اين كار جديد سر مي رود. دير سر كار مي رويد و زود برمي گرديد. (۲ نمره)

۲) كارتان را به درستي انجام مي دهيد اما هم زمان به دنبال كار مناسب تري هم مي گرديد. (۵ نمره)

۳) سعي مي كنيد بفهميد كه مشكل از شماست يا همكاران تان. سعي مي كنيد علت اين نوع رابطه را كشف كنيد و راه حلي برايش پيدا كنيد. (۷ نمره)


● فرض كنيد چند ساعت روي يك پروژه وقت گذاشته ايد اما كامپيوترتان دچار مشكلي مي شود و تمام اطلاعاتي كه روي سيستم ذخيره كرده بوديد، از دست مي رود. آن وقت شما ...

۱) دل تان مي خواهد با مشت به صفحه مونيتور بكوبيد و آن را خرد كنيد. (۲ نمره)

۲) با عصبانيت از محل كارتان بيرون مي آييد و از صحنه دور مي شويد. (۵ نمره)

۳) ناراحت مي شويد اما به اين فكر مي كنيد كه از چه راهي مي شود دوباره اين اطلاعات را به دست آورد و ذخيره كرد. (۷ نمره)


● فرض كنيد كه يك هفته براي پروژه تان زحمت كشيده ايد و فقط چند ساعت ديگر تا موعد تحويل پروژه، وقت داريد اما هنوز قسمت هايي از كارتان مانده است كه بايد كامل شود. چه كار مي كنيد؟

۱) مي خواهيد كارتان را تمام كنيد ولي آن قدر هيجان زده و عصبي هستيد كه نمي توانيد روي كارتان تمركز كنيد. (۲ نمره)

۲) با خودتان مي گوييد: شايد بد نباشد اگر كمي هم استراحت كنم. (۵ نمره)

۳) با خودتان مي گوييد: «من كه تا اينجا آمده ام، اين چند ساعت را هم كار مي كنم» و بعدش هم تصميم مي گيريد كارتان را به اتمام برسانيد. (۷ نمره)


● فرض كنيد كارفرمايتان شما را از سر كارتان اخراج مي كند. چه كار مي كنيد؟

۱) آنقدر نگران و پريشان مي شويد كه شب خواب تان نمي برد. (۲ نمره)

۲) تصميم مي گيريد كه چند روزي از كار به دور باشيد (مثلا برويد مسافرت) و بعدش برگرديد و به يك شغل جديد فكر كنيد. (۵ نمره)

۳) نيازمندي هاي روزنامه را باز مي كنيد و به دنبال كار مي گرديد و از طريق دوستان و آشنايان تان هم جوياي كار مي شويد. (۷ نمره)


● فرض كنيد در ارتباط با صميمي ترين دوست تان دچار شك و ترديد شده ايد. چه كار مي كنيد؟

۱) مدام به اين فكر مي كنيد كه دوست تان قصد دارد شما را فريب بدهد و به شما خيانت كند. (۲ نمره)

۲) ارتباطتان را با او قطع مي كنيد. (۵ نمره)

۳) تصميم مي گيريد با او حرف بزنيد و بفهميد كه مشكل كجاست. (۷ نمره)


● فرض كنيد رابطه تان با صميمي ترين دوست تان به هم خورده است. آن وقت شما...

۱) خودتان را به بي خيالي مي زنيد و مي گوييد تقصير خودش بود! (۲ نمره)

۲) سعي مي كنيد با دوست ديگري، يك ارتباط صميمانه برقرار كنيد. (۵ نمره)

۳) سعي مي كنيد بفهميد مشكل تان كجاي كار بوده و اگر رفع شدني است، مشكل را رفع كنيد؛ وگرنه، در ارتباط هاي بعدي، بيشتر دقت كنيد. (۷ نمره)


● شب است و شما داريد در بزرگراه رانندگي مي كنيد كه ناگهان اتومبيل تان دچار مشكل مي شود و در تاريكي تنها مي مانيد. آن وقت شما...

۱) وحشت مي كنيد كه مبادا به شما حمله كنند يا ماشين تان را بدزدند. (۲ نمره)

۲) ماشين را قفل مي كنيد و براي كمك گرفتن به نزديك ترين محل مي رويد. (۵ نمره)

۳) سعي مي كنيد از ماشين هاي ديگر كمك بگيريد. (۷نمره)


● داريد درست رانندگي مي كنيد اما ماشين پشت سرتان دستش را گذاشته است روي بوق و مي خواهد از شما سبقت بگيرد. چه كار مي كنيد؟

۱) مي گذاريد رد شود ولي به او ناسزا مي گوييد. (۲ نمره)

۲) اهميت نمي دهيد چون هنوز فاصله اش با شما زياد است. (۵ نمره)

۳) كنار مي كشيد تا از شما سبقت بگيرد و رد شود. (۷ نمره)


پليس دارد به اشتباه شما را جريمه مي كند در حالي كه شما اطمينان داريد هيچ خلافي مرتكب نشده ايد. چه كار مي كنيد؟

۱) با پليس جر و بحث مي كنيد و به او مي گوييد به هيچ عنوان اين جريمه را قبول نخواهيد كرد. (۲ نمره)

۲) مي دانيد كه بحث كردن با او هيچ فايده اي ندارد و به همين خاطر جريمه را سريع قبول مي كنيد. (۵ نمره)

۳) سعي تان را مي كنيد كه در كمال آرامش او را متقاعد كنيد اما وقتي مي بينيد كه او به هيچ وجه، قبول نمي كند جريمه را قبول مي كنيد. (۷ نمره)


● تفسير آزمون
به كساني كه در اين آزمون، بيشتر از ۶۵ امتياز آورده اند بايد تبريك گفت و آنهايي هم كه امتيازشان بين ۳۰ تا ۶۵ شده است، بايد بدانند كه در مواجهه با استرس هاي زندگي شان كمي مشكل دارند و بهتر است درباره راه هاي مقابله با استرس بيشتر مطالعه و تمرين كنند.

 

 

 

۵ نكته درباره عصبانيت و طرز برخورد با ‌آن

تازگي‌ها احساس مي‌كنم كه خيلي زودرنج و بدخلق شده‌ام. با كوچك‌ترين رفتاري از طرف ديگران عصباني مي‌شوم. خودم نيز مي‌دانم رفتارم اشتباه است و به همين دليل چند ساعت بعد احساس بدي دارم. شما هنگام عصبانيت چگونه خود را آرام مي‌كنيد؟


عصبانيت احساسي مخرب است و آرامش فكري را از ما مي‌گيرد. عصبانيت با احساس پريشاني ما را رها مي‌سازد و اغلب ميراث افسردگي و پشيماني از خود به جا مي‌گذارد. در مواقع عصبانيت، احساس دستپاچگي به ما دست مي‌دهد و به نظر مي‌رسد قدرت متوقف ساختن آن از ما سلب شده است.

۱) نكته اول اينكه، ما احساس مي‌كنيم عصبانيت چيز بدي است. اگر ما واقع‌بينانه در پي كنترل آن باشيم، اين امر غيرممكن نخواهد بود. اگر احساس كنيم عصبانيت چيز خوبي است (موضوعي توجيه‌پذير)، امري عادي به نظر خواهد آمد. «سري چين‌موي» درباره آثار مضر عصبانيت مي‌نويسد: «عصبانيت مانع بزرگي است. آثار پس از عصبانيت عبارت است از يأس و افسردگي. ما بايد عصبانيت را شبيه سارقي فرض كنيم كه ماهيت و طبيعت آن دزدي است. عشق و محبتي كه درون ماست مانند گنجينه‌اي گرانبهاست. اگر اجازه دهيم كه اين سارق (عصبانيت) به درون ما نفوذ كند، به سرعت گنجينه‌مان را به سرقت خواهد برد.»


۲) نكته دوم آنكه، ما بايد اين احساس را داشته باشيم كه عصبانيت بخشي ذاتي از خود ما نيست بلكه چيزي است در اطراف ما كه اجازه ورود آن را به درون‌مان مي‌دهيم. اگر ما براي لحظه‌اي به عقب برگرديم، مي‌توانيم مشاهده كنيم كه عصبانيت بخشي از طبيعت و هويت ما نيست.


۳) نكته سوم آنكه، اين نكته مهم است كه به ياد آوريم زماني كه عصباني مي‌شويم، به آنچه خواهان آن هستيم، دست نمي‌يابيم. اگر از شخصي عصباني شويم، حتي اگر اين عصبانيت توجيه‌پذير باشد، شخص مقابل به احتمال قوي واكنش دفاعي از خود نشان مي‌دهد. اما ممكن است با مهرباني پاسخ دهد و سپس وضعيت به حالت عادي برگردد. براي مثال، اگر در خريد از يك مغازه به طرز نادرستي درگير عصبانيت نشويم و نظرمان را به روش مودبانه و قابل قبولي بيان كنيم، در آن صورت مغازه‌دار وادار مي‌شود پاسخ منطقي به ما بدهد. اگر ما به‌طرز خيلي عصبي به مسايل واكنش نشان دهيم، در اين صورت اغلب مردم مايل نخواهند بود با چنين شرايطي، درست برخورد كنند. آنان احتمالا به دنبال واكنش‌هاي محبت‌آميز هستند. مساله فوق شبيه مانعي ميان خودمان و شخص ديگر است.


۴) نكته چهارم اينكه، اگر ما احساس مي‌كنيم كه عصباني خواهيم شد، اولين چيزي كه بايد انجام دهيم، اين است كه سريع واكنش نشان ندهيم. كلمات قدرت فوق‌العاده‌اي دارند. اگر ما با عصبانيت صحبت كنيم، بعدها به آساني پشيمان خواهيم شد. در اين هنگام بهتر است سعي كنيم آرام نفس بكشيم. رييس جمهور آمريكا توماس جفرسون مي‌گفت: «وقتي عصباني هستيد، پيش از صحبت كردن تا ۱۰ بشماريد و اگر خيلي عصباني هستيد، تا ۱۰۰ بشماريد.» اين نصيحت عاقلانه‌اي است زيرا اغلب تا ‌آن زمان (اگر تا ۱۰۰ بشماريم) عصبانيت فروكش كرده است و ما قادر خواهيم بود شرايط را روشن‌تر ببينيم. به آرامي نفس كشيدن تاثير قوي بر افكارمان دارد. ذهن ما را آرام مي‌كند و بدين وسيله هيجان‌مان كاهش مي‌يابد.


۵) نكته آخر اينكه كه بايد سعي كنيم، آرامش دروني‌مان را استمرار بخشيم. اگر ما تمركز و يا تمرينات تنفسي داشته باشيم، مي‌توانيم آرامش را بر بدن خويش حاكم سازيم. از طريق تمركز مي‌توانيم ياد بگيريم روي افكار و ذهن‌مان كنترل داشته باشيم و دريابيم كه ماهيت دروني‌مان به دنبال آرامش است. افكار عصباني، مانند موج‌هاي دريا هستند. آنها زودگذرند و بخشي از شخصيت و هويت واقعي‌مان نيستند. پس اگر ما به آرامش دروني دست يابيم، قادر خواهيم بود از هيجاناتي مانند عصبانيت دور بمانيم.

تفاوت زن و مرد از نظر روانشناسي

گاهي از وجود تفاوت هاي فردي بين انسان ها، چه كودكان و چه بزرگسالان، به اندازه خلقت انسان قدمت دارد. زيرا انسان هاي اوليه زماني كه در غارها يا جنگل ها زندگي مي كردند، از متفاوت بودن يكديگر كاملاً آگاه بودند، بدين صورت كه وقتي به هم مي رسيدند بلافاصله زور بازوي يكديگر را تخمين مي زدند؛ اگر طرف مقابل را ضعيفتر از خود مي يافتند فوراً طعمه اش را از دستش مي گرفتند و برعكس، اگر در مي يافتند كه حريف پنجه پر زورتر از آنها دارد، فوراً از سر راهش كنار مي رفتند.

اگر تاريخ را ورق بزنيم در هيچ دوره اي نخواهيم ديد كه انسان ها خواه به صورت رسمي و خواه به صورت غير رسمي، اعضاء جامعه خود را گروه بندي نكنند و براي هر گروه ويژگي هاي خاص قائل نشوند. در ادبيات كهن و واقعاً غني سرزمين خود نيز مي بينيم كه مسئله تفاوت هاي فردي مطرح بوده و از همه كس انتظارات يكساني نداشته اند.

هر كسي را بهر كاري ساختند ميل آن را در دلش انداختند / مولوي

علاوه بر تفاوت هاي فردي بين انسان ها به طور كلي، و بين زن و مرد نيز به طور اخص تفاوت هاي بارز چشمگيري از نظر جسماني و رواني وجود دارد و همين امر توجه متخصصين و صاحب نظران را به خود جلب كرد و نقطه عطفي در باب انجام مطالعات در مورد زن ها و مقايسه آن با مردها شد. مطالعه جنسيت و تفاوت هاي جنسي همواره مورد توجه و علاقه پژوهشگران بوده است. روان شناسان در بررسي تفاوت هاي جنسي توجه خويش را به زنان معطوف كردند، اما چون بيشتر اين پژوهشگران مرد بودند به طور طبيعي فعاليت هاي پژوهشي آنان نيز متأثر از جهت گيري هاي جنسي آنان بود.

در اين پژوهش ها دانشمندان بر اين باور بودند كه عالي ترين قابليت هاي ذهني در قطعه پيشاني مغز است. در پژوهش هاي آن زمان نيز به اين موضوع تأكيد مي شد كه مردان قطعه پيشاني بزرگتري نسبت به زنان دارند. اما چند سال بعد، دانشمندان به اين باور رسيدند كه عالي ترين قابليت هاي ذهني نه در قطعه پيشاني كه در قطعه آهيانه اي مغز است. ناگهان در نهايت شگفتي و برخلاف يافته هاي پژوهشي پيشين، پژوهشگران پي برده اند كه قطعه پيشاني زنان بزرگتر است، همچنين پژوهش ها نشان داد كه اندازه قطعه آهيانه مغز زنان نيز بزرگتر است.

دومين جنبه تفاوت هاي جنسي كه مورد توجه پژوهشگران پيشين قرار گرفت، مقياس هوش بود. آنها معتقد بودند كه مردان از نظر بهره وري هوش در دو انتهاي بالاتر و پائينتر منحني زمان قرار دارند، در حالي كه تجمع زنان از نظر بهره هوشي، نزديك به ميانگين است. در صورتي كه تحقيقات بسيار متعدد و گسترده اي كه بعداً انجام شد نشان داد در عملكرد كلي هوش، تفاوتي بين زن و مرد نيست ولي در عملكردهاي اختصاصي تفاوت وجود دارد.

تصورات قالبي و كليشه اي در مورد زنان
باورهاي قالبي، همانا ذهنيت هاي ايستا و ثابتي هستند كه پايه هاي عملي ندارند و مردم به مردان يا زنان نسبت مي دهند، به عبارت ديگر مردم پيشاپيش ويژگي هاي خاصي را به دو جنس نسبت مي دهند. امروزه در دانشگاه هاي برخي كشورها اين باور رواج دارد كه زنان با مردان از لحاظ روان شناختي و فيزيولوژيكي تفاوت دارند. به علاوه تحقيقات امروزي نشان مي دهد كه اين باورهاي قالبي از سال ۱۹۷۲ تاكنون تغييرات محسوسي نداشته است.

اكثريت مردم صفات زير را از ويژگي هاي جنس زن مي دانند:
محافظه كار و خويشتن دار
دلواپس عواطف و احساسات ديگران
داراي گرايشات ديني عميق
ميل به امنيت خواهي فراوان
تمايل و علاقه شديد به هنر و ادبيات
به سادگي، عواطف لطيف را به زبان آوردن

و خصوصيات زير را به مردان نسبت مي دهند:
بسيار مستقل است.
پرخاشگر و سلطه طلب است.
به سادگي تحت تأثير قرار نمي گيرد.
عميقاً شيفته رياضيات و مقولات علمي.
در برابر بحران ها، خويشتنداري خود را حفظ مي كند.
در بسياري از زمينه ها فعال بوده و تمايلات رقابت جويي عميقي دارد.
تقريباً بسان يك رهبر عمل مي كند.
معتمد به نفس بوده و بسيار جاه طلب است.
عميقاً به آداب و شيوه هاي جهان آگاه است.


برخي كليشه ها نه تنها در قياس با ساير فرهنگ ها متفاوت است بلكه اين موضوع در ميان نژادها و طبقات اجتماعي نيز تفاوت دارد. مثلاًً كليشه هايي سفيد پوستان و رنگين پوستان متفاوت هستند. روان شناساني چون «لاندرين»، با توجه به تحقيقاتي كه انجام داده اند به نتايجي نيز دست يافته اند. مثلاً وي زماني كه زنان سفيد پوست را با زنان سياه پوست مقايسه مي كرد به كليشه هاي چون وابستگي بيشتر، احساساتي بودن بيشتر و هوشمندي بيشتر دست يافت در صورتي كه زنان سياه پوست را خرافاتي و ستيزه جو يافت.

ديدگاه هاي كليشه اي راجع به مردان
همانطور كه در مورد زنان كليشه هايي رواج دارد، اين مسئله در مورد مردان نيز صدق مي كند. ويژگي هاي ايده آل اجتماعي مردان بايد شامل صفاتي چون پرخاشگري، استقلال و خودكفايي، غير احساسي بودن و اعتماد به نفس باشد.

پژوهش هاي انجام شده نشان مي دهد كه چهار عامل اصلي در پايداري باورهاي قالبي در مورد مردان نمود آشكار دارند:
۱) مردانگي طلب مي كند كه هرگونه خصوصيات زنانه از مردان دور باشد.
۲) مردان بايد نماد «چرخ بزرگ» باشند. مرد بايد كامياب شود و همگان به ديده احترام به او بنگرند و نان آوري بزرگ باشد.
۳) مرد بايد نماد اعتماد به نفس، نيرومندي و خود اتكايي باشد.
۴) مرد بايد پرخاشگر و قدرتمند باشد و از ابراز خشونت و جسارت ابايي نداشته باشد.

تغييرات نقش هاي مردان
القائات گذشته با هنجارهاي امروزي مردان متفاوت است. در گذشته مرد ايده آل كسي بود كه قدرت پرخاشگري داشته باشد. ليكن امروز اين صفت سرزنش مي شود، به علاوه در گذشته مرد مي بايست در فضاي كاري، قاطعيت و خشونت از خود نشان دهد، ليكن امروزه هنر در اين است كه شخص هر چه بيشتر با همكاران خويش هماهنگ و همسو باشد.

نقش هاي سنتي مردان توسط جامعه شناسان و انسان شناسان مورد مطالعه قرار گرفته است. امروزه اوضاع دگرگون شده است، زيرا كار كردن در كارخانجات و شركت ها و موفق شدن، مستلزم ويژگي هايي مي باشد كه به جاي زورمندي محتاج ظرافت و هوشمندي است. مرد امروزي بايد به طور مطلوب با همكاران خويش تعامل داشته باشد و با مساعدت آنان به اهداف عاليه خويش برسد. به علاوه مردان امروزي بايد خويشتن دار باشند، ليكن بايد حساسيت هاي عاطفي خويش را نيز ابراز نمايند.

مقايسه روان شناسي زن و مرد
گوهر وجودي زن و مرد يكي است، هر دو انسانند و طبيعتاً با يكديگر شباهت هاي بسيار دارند، ضمن آنكه در مواردي با يكيگر تفاوت دارند. متأسفانه پژوهش ها و گرايش هاي علمي بيشتر به تفاوت هاي زن و مرد، و نه بر شباهت هاي آنها تكيه دارد. افزون بر آن جنس زن و مرد در پاره اي از ويژگي ها همپوشي هاي زيادي را نشان مي دهند كه در اين مورد بايد به توزيع فراواني اين ويژگي ها در دو جنس توجه كرد و دريافت كه ميانگين نمره هاي هر گروه در مقايسه با ديگري در آزمون هاي مربوطه چه ميزاني است

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

پیرمرد و نوه اش!


یه پیرمرد با نوه اش اومده بود خرید، پسره هی ور ور و غرغر  می کرد. پیرمرد می گفت: آروم باش فرهاد، آروم باش عزیزم!

جلوی قفسه خوراکی ها، پسره خودشو زد زمین و داد و بیداد...

پیر مرده گفت: آروم فرهاد جان، دیگه چیزی نمونده خرید تموم بشه.

دَم صندوق پسره چرخ دستی رو کشید چنتا از جنسا افتاد رو زمین، پیرمرده باز گفت: فرهاد آروم! تموم شد، دیگه داریم میریم بیرون!

من بسیار تعجب کرده بودم.

بیرون رفتم بهش گفتم آقا شما خیلی کارت درسته این همه اذیتت کرد فقط بهش گفتی فرهاد آروم باش!

پیرمرده با این قیافه :| منو نگاه کرد و گفت:

عزیزم، فرهاد اسم مَنه! اون اسمش سیامکه!

 

داستان کوتاه: آسان بیندیش، راحت زندگی کن

می گویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود.

وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند. وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس از معاینه وی به او پیشنهاد که مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نکند. وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد با خرید بشکه های رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آمیزی کند.

همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض میکند. پس از مدتی رنگ ماشین، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می آید را به رنگ سبز و ترکیبات آن تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسکین می یابد. بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشکر از راهب وی را به منزلش دعوت می نماید. راهب نیز که با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود متوجه میشود که باید لباسش را عوض کرده و خرقه ای به رنگ سبز به تن کند. او نیز چنین کرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد از او می پرسد آیا چشم دردش تسکین یافته؟ مرد ثروتمند نیز تشکر کرده و میگوید :” بله. اما این گرانترین مداوایی بود که تاکنون داشته.”

مرد راهب با تعجب به بیمارش میگوید بالعکس این ارزانترین نسخه ای بوده که تاکنون تجویز کرده ام. برای مداوای چشم دردتان، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز خریداری کنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود.برای این کار نمیتوانی تمام دنیا را تغییر دهی، بلکه با تغییر چشم اندازت میتوانی دنیا را به کام خود درآوری. تغییر دنیا کار احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان ارزانترین و موثرترین روش میباشد.

 

گام‌هایی برای درمان افسردگی 
 
 

حدود ۵ درصد جمعیت آلمان از افسردگی رنج می‌برد. در این کشور سالانه ده‌ها میلیارد یورو برای شناسایی و درمان افراد مبتلا به افسردگی و بازگشت آنها به جامعه هزینه می‌شود. افسردگی مهمترین دلیل خودکشی به شمار می‌رود.

افسردگی به فرهنگ و جامعه ‌خاصی محدود نمی‌شود. این بیماری بر اساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی، به طرز شگفت‌انگیزی آن‌هم با دامنه شیوع  ۵ تا ۲۰ درصد، در تمامی کشورهای جهان دیده می‌شود.

سازمان بهداشت جهانی حتی اعلام کرده است که تا سال ۲۰۲۰ میلادی، افسردگی دومین بیماری شایع جهان خواهد بود.

در آلمان حدود ۴ میلیون نفر از جمعیت هشتاد میلیون نفری این کشور از افسردگی رنج می‌برند. این رقم معادل ۵ درصد جمعیت کل کشور و در مقایسه با کشورهای در حال توسعه یا جهان سوم اندک به نظر می‌رسد. اما در آلمان سالانه ده‌ها میلیارد یورو برای شناسایی و درمان افراد مبتلا به افسردگی هزینه می‌شود.

این رقم در سال ۲۰۰۸ مبلغی معادل ۲۲ میلیارد یورو بود. این مبلغ شامل هزینه مرخصی و عدم توانایی فرد برای ادامه کار‎، هزینه روان‌درمانی ‌یا داروهای تجویزه شده، بستری شدن در کلنیک‌های تخصصی و حتی ضرر مالی بازنشگستگی زودرس افرادی است که از افسردگی رنج می‌برند.

تشخیص افسردگی با کمک متخصصان

جمعی از شرکت‌کنندگان در همایش لایپزیک


 
در آلمان برای نخستین بار همایشی با نام «از انزوا خارج شوید!» در شهر لایپزیک برای بررسی راهکارهای درمان سریع و موفق افسردگی برگزار شد.
 
بیش از هزار شرکت‌کننده در این همایش غیر از روانشناسان، روانپزشکان، روانکاوان و البته بیماران مبتلا به افسردگی، افرادی بودند که درمان موفق افسردگی را پشت سر گذاشته و شادابی خود را بازیافته‌اند. 
 
توماس مولر- روریش، صاحب یک شرکت تجاری یکی از این افراد بود. مولر- روریش به دویچه‌وله گفت: «درمان چهار سال تمام طول کشید. ابتدا تمام مدت وحشت داشتم اما خودم نمی‌د‌انستم که از چه می‌ترسم.» 

توماس مولر-روریش بارها به پزشک خانواده و متخصصان مختلف رجوع می‌کند تا دلیل ناراحتی خود را دریابد. او توضیح می‌دهد که آن زمان تمامی آزمایش‌ها‌ی پزشکی بی‌نتیجه ماند و هیچ‌کس ناراحتی او را تشخیص نداد.


 
 «۱۰ درصد مراجعه‌کنندگان به پزشک از افسردگی رنج می‌برند»


 
اولریش هگل، پروفسور روانشناسی و روان‌درمانی در کلینیک لایپزیک معتقد است، حدود ۱۰ درصد بیمارانی که به پزشک مراجعه می‌کنند از نوعی افسردگی رنج می‌برند. «Burnout» یا فرسودگی شغلی، یکی از این موارد است. 
 
پروفسور هگل توضیح می‌دهد: «افرادی که در حیطه کاری خود تحت فشار هستند و باید انتظارات زیادی را برآورده کنند دچار فرسودگی شغلی می‌شوند.» وی ادامه می‌د‌هد: «البته هر نوع افسردگی، با فرسودگی شغلی ارتباط ندارد.»

این نوع افسردگی آن‌طور که پروفسور هگل می‌گوید گاه با مسافرتی کوتاه و خواب کافی در چند هفته درمان می‌شود. البته در موارد شدید فرسودگی شغلی، فرد نیاز به ماه‌ها استراحت و خودداری از فعالیت شغلی دارد. اما در این مورد هم اگر درمان صحیح و سریع صورت نگیرد، فرسودگی شغلی می‌تواند به افسردگی وخیم منجر شود. 


 
افسردگی زمینه بروز بیماری‌های مختلف

 

افسردگی ضریب خطر سکته مغزی و ابتلا به بیمارهای ‌قلب و عروق، دیابت، آلزایمر و حتی ابتلا به عفونت را افزایش می‌د‌هد. مهمترین نکته اینجاست که بر اساس پژوهش متخصصان آلمانی، دستکم در این کشور ۹۰ درصد موارد خودکشی به دلیل ابتلای فرد به افسردگی رخ می‌دهد.

در درمان افسردگی شدید، داروهای ضدافسردگی تجویز می‌شود

یکی از بزرگترین مشکلات در شناسایی و درمان افراد مبتلا به افسردگی تشخیص این بیماری است. هنوز مرز روشنی میان سلامت یا ابتلا به افسردگی فرد وجود ندارد.
 
روا‌ن‌درمان یا روانپزشک به جای تست آزمایشگاهی، باید با توجه به پرسش‌نامه‌ای که فرد در مورد وضعیت روحی خود پر کرده است، سلامت یا ابتلای او به افسردگی را تشخیص دهد.

مرحله بعد درمان مناسب است.
 
اما درمان مناسب چگونه است؟ قرن‌هاست که روش درمان افسردگی مورد مناقشه است. پژوهشگران هنوز در مورد اینکه آیا افسردگی یک بیماری روحی است یا جسمی، اختلاف نظر دارند.

جسم و روح: دو روی یک سکه!


 
در حالی که که گروهی معتقدند افسردگی ریشه در گذشته زندگی فرد دارد و از این‌رو یک بیماری روحی است گروه دیگر معتقدند افسردگی یک بیماری ‌جسمی است که به دلیل نقص در عملکرد بخشی از مغز، بروز می‌کند. این مناقشه، نقش مهمی در شیوه درمان افسردگی بازی می‌کند.
 
در آلمان در اغلب موارد،  افسردگی خفیف و متوسط  با روان‌درمانی و افسردگی شدید را با داروهای ضدافسردگی درمان می‌کنند. در این حالت روح و جسم دو سوی یک سکه در نظر گرفته می‌شوند و بر این اساس افسردگی بیماری‌ای تعریف می‌شود که ریشه در شیوه زندگی و همین‌طور مجموعه ژن‌های فرد دارد.

عملکرد این ژن‌ها فعل‌وانفعالات و ترشحات مغزی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. پروفسور اولریش هگل به افرادی که احساس افسردگی می‌کنند توصیه می‌کند در گام نخست از انزوا خارج شوند و تلاش کنند با افرادی که با آنها درد مشترک دارند، ارتباط برقرار کنند.

در آلمان نیز با وجود امکانات قابل توجه برای درمان بیماران مبتلا به افسردگی، گاهی لیست انتظار ملاقات با یک روانکاو یا روانپزشک آنقدر طولانی است که فرد مجبور می‌شود مدتها صبر کند. در این حالت بهترین راه دست‌به‌کار شدن و تشکیل یک «گروه‌ خودجوش» برای انجام فعالیت‌های مورد علاقه مشترک و گفتگو در مورد مشکلات فردی است.

عصبانیت یک احساس مهم در انسانهاست. این احساس زمانی به ما دست می دهد که چیزی اشتباه باشد. اما ما نباید خشم خود را ادامه دهیم باید بر آن مدیریت داشته باشیم.
تنها با بکار بردن تکنیک های ساده زیر می توانید براحتی بر عصبانیت خود کنترل داشته باشید. هر چیزی نیاز به تمرین دارد پس انتظار نداشته باشید فقط با خواندن این تکنیک ها بتوانید موفق شوید. باید بارها و بارها تمرین کنید:

1- یک نفس عمیق بکشید:
مطمئنم این جمله را بارها شنیده اید... یک نفس عمیق بکشید و تا ده بشمارید. اما من به شما توصیه می کنم یک نفس عمیق کشیده ، اجازه دهید که تا عدد ده که در دل می شمارید بازدم تان بیرون بیاید ، یعنی به صورت آهسته نفس تان را بیرون دهید! این توصیه یک دلیل فیزیکی دارد: دیافراگم به بدن دستور می دهد که آهسته آرام بگیرد.

2- اجازه بدهید زمان کمی بگذرد
از موقعیتی که شما را عصبانی کرده است دور شوید ؛اگر لازم است به حمام یا دستشویی بروید. برای چند دقیقه کاری کنید که حواستان را پرت کند و مشغولتان کند. می توانید کمی راه بروید تا کمی آرام شوید.

3- یک چشم انداز از موقیعت در ذهن خود تصور کنید
از موقعیت کنونی خود فاصله بگیرید و با خود فکر کنید که فردا یا هفته بعد یا سال بعد چه خواهد شد. می توانید این کار را تکرار کنید.

4- به این فکر کنید که واقعا چکار می خواهید بکنید
به این فکر کنید که واقعا می خواهید چکار کنید. عصبانیت مانع درست فکر کردن می شود. پس آرام باشید و به آینده فکر کنید.

5- منفجر شدن را متوقف کنید
از عصبانیت منفجر شدن به این معنی نیست که می توانید به اوج رسیده و حرف تان را به کرسی بنشانید. پس این کار را بس کنید.

6- چند تکنیک ساده کاهش استرس تمرین کنید
تحقیقات دانشمندان شان داده که استرس های روزانه باعث عصبانیت زودهنگام می شود ، پس اگر به کمک تکنیک های کاهش استرس ، آنها را روزانه از بین ببرید ، دیگر روی هم انباشته نشده و منفجر نمی شوید!

7- در مورد عصبانیت و کنترل خشم نکات بیشتری یاد بگیرید
یاد بگیرید که چگونه باید عصبانیت خود را کنترل کنید و بر آن پیروز شوید. می توانید از منابع اینترنتی یا کتابهای روانشناسی کمک بگیرید.

موضوعات
پيوندها