تبلیغات اینترنتی
روانشناسی،داستان،...
روانشناسی،داستان،...
روانشناسی،داستان،...

راست مغز هستید یا چپ مغز؟


آیا سر کلاس مدام به ساعت‌تان نگاه می‌کنید یا وقتی زنگ می‌خورد تعجب می‌کنید که چه زود گذشت؟آیا به شما ایراد می‌گیرند که زیادی همه‌چیز را تحلیل می‌کنید یا می‌گویند خیال‌باف هستید؟این ویژگی‌های شخصیتی به نوع مغز بستگی دارند.

دانشمندان نظریه‌هایی راجع به دو نیمکره مغز دارند که نشان می‌دهد عملکرد و روش فرمان دادن به بدن در هر یک متفاوت است. فکر می‌کنید شما راست‌مغز باشید یا چپ‌مغز؟


ممکن است بعضی دانش‌آموزان یا دانشجویان با یک نوع خاص از امتحان یا تکلیف مشکل داشته باشند و مشکل‌شان هم هیچ ربطی به درس خواندن یا نخواندن نداشته باشد. بلکه موضوع فقط به نوع خاص مغز آنها برمی‌گردد. اگر بدانید راست‌مغز هستید یا چپ‌مغز می‌توانید روش‌های مطالعه مناسب خود را برگزینید و برنامه‌ریزی درسی خود را براساس شخصیت و نوع مغزتان تنظیم کنید تا نتیجه بهتری عایدتان شود.

معمولاً رفتار چپ‌مغزها سازمان‌یافته‌تر است، گاهی به ساعت نگاه می‌کنند، اطلاعات را پردازش می‌کنند و این کار را به ترتیب انجام می‌دهند. این دسته از افراد معمولاً هوشیارند و قوانین و برنامه‌ها را دنبال می‌کنند. دانش‌آموزان چپ مغز در ریاضی و علوم قوی هستند و می‌توانند سریع به پرسش‌ها پاسخ بدهند. چپ مغزها رقیب‌های ریسک‌پذیری هستند.

راست‌مغزها خیال‌پرداز هستند. ممکن است خیلی باهوش و متفکر باشند که البته محتمل است که در دنیای کوچک خیال خود گم بشوند. این دسته در علوم اجتماعی و هنر خیلی خوب نتیجه می‌گیرند. بسیار شهودی هستند و مهارت بسیاری دارند که در دام دروغ یا نیرنگ نیفتند.

اما اگر کسی درست در میان این دو تیپ شخصیتی باشد چه؟ افراد با هم متفاوت‌اند و همه ویژگی‌هایی از هر دو نوع مغز را در خود دارند.

بعضی‌ها واقعاً ویژگی‌های برابر و یکسانی دارند. جهت‌گیری مغز این دانش‌آموزان و دانشجویان میانه بوده و ممکن است در کارورزی عملکرد بسیار خوبی داشته باشند، چون این افراد خصلت‌های قوی هر دو نیمکره را در خود دارند؛ بنابراین منطق را از نیمکره چپ و شهود را از نیمکره راست در اختیار دارند که فرمول بسیار مناسبی برای موفقیت در تجارت است.


توصیه هایی برای راست مغزها

      تنهایی تحقیق بنویسید.
      مراقب خیال‌پردازی‌های خود باشید و آنها را مهار کنید.
      بگذارید قوه تخیل‌تان شما را در هنر پیش براند.
      بگذارید شهودتان در موقعیت‌های اجتماعی برایتان کار کند.
      بگذارید تفکر عمیق‌تان در آزمون‌های تشریحی برایتان کار کند، اما در آن غرق نشوید.
      در تحقیق‌ها خلاق باشید. می‌توانید از زبان شورانگیزتان خوب استفاده کنید.
      هنگام درس خواندن از تصویر و نمودار کمک بگیرید.
      دستورالعمل‌ها را بنویسید.
      سعی کنید برنامه‌ریزی‌شده‌تر عمل کنید.
      بیش از حد به دیگران مشکوک نباشید.
      برای سازماندهی افکارتان نکات عمده را مشخص کنید.
      در تکالیف ادبیات، ادبیات داستانی را انتخاب کنید.
      شما خوب داستان می‌گویید؛ بعضی از آنها را بنویسید.



ویژگی‌های دانش‌آموزان راست‌مغز

آیا وقتی معلم یا استاد زیاد حرف می‌زند، خسته می‌شوید؟ آیا احساس می‌کنید می‌توانید مردم را به راحتی و فقط با نگاه کردن ارزیابی کنید. اگر این طور باشد امکان دارد که راست مغز باشید.

     جزوه برمی‌دارید، اما آنها را گم می‌کنید. دنبال کردن تحقیق برایتان کار سختی است.
      سخت می‌توانید حواس‌تان را جمع کنید.
      با مردم راحت هستید.
      مثل بعضی مردم راحت دستاویز مسخره‌بازی دیگران نمی‌شوید.
      به نظر خیالباف می‌آیید اما در واقع به فکر عمیق فرو می‌روید.
      مردم می‌گویند ماورایی هستید و علم غیب دارید.
      به نوشتن رمان، نقاشی یا نواختن موسیقی علاقه دارید.
      ممکن است ورزشکار باشید.
      از داستان‌های پررمز و راز خوش‌تان می‌آید.
      زمانی را به تامل و تعمق اختصاص می‌دهید و فکر می‌کنید هر اتفاقی دوجنبه دارد.
      ممکن است گذر زمان را فراموش کنید.
      خودجوش و خودانگیخته هستید.
      بذله‌گو و بامزه هستید.
      نمی‌توانید دستورالعمل‌ها را کلمه به کلمه دنبال کنید.
      پیش‌بینی‌ناپذیر هستید.
      راحت گم یا سرگردان می‌شوید.



وظایف سمت راست مغز:

    به کارگیری احساسات
    پردازش تصاویر سه‌بُعدی
    تخیل و نوآوری
    نمادها و سمبل‌ها
    بیشتر سیر کردن در حال و آینده
    فلسفه و دین
    باورها و اعتقادات
    پیشگویی و الهام
    ادراک فضایی
    تمایل به دانستن اهداف
    خیال‌پردازی
    حاضر‌جوابی
    بی‌پروایی
    خطرجویی یا ریسک‌پذیری



راست مغز​ها در کلاس درس

     در کلاس تاریخ می‌توانید تاریخ‌ها و روند امور را به یاد بیاورید.
     در کلاس ریاضی از حل کردن مساله‌های طولانی لذت می‌برید.
     از نظم علوم خوش‌تان می‌آید.
     در ادبیات درک مناسبی از دستور زبان و ساختار جمله دارید.



توصیه‌هایی به دانش‌آموزان چپ‌مغز

     در اتاق آرام درس بخوانید.
     برای درس دادن به دیگران پیشقدم نشوید،زیرا از توضیح دادن برای کسی که نمی‌فهمد، از کوره در می‌روید
     عضو یک گروه مباحثه یا رقابت درسی شوید.
     در نمایشگاه‌های علمی شرکت کنید. شما می‌توانید برنده مسابقه باشید.
     از مهارت خود در ریاضی و علوم بهره بگیرید.
     ادبیات غیرداستانی را انتخاب کنید.
     می‌توانید جزوه‌هایتان را خوب سروسامان بدهید؛ این کار را بکنید.
     اتاق‌تان را منظم نگه دارید.
     تحقیق‌های تحلیلی را انتخاب کنید.
     هر وقت امکان دارد تنهایی کار کنید، چون کسانی که مسخره‌بازی در می‌آورند، شما را خیلی خسته می‌کنند.
     بیشتر خطر کنید. از خلاق بودن نترسید.


ویژگی‌های دانش‌آموزان چپ‌مغز

آیا خیلی سازمان‌یافته عمل می‌کنید؟ آیا عقیده دارید برای انجام هر کاری یک راه درست و یک راه غلط وجود دارد. اگر این طور است احتمالاً چپ‌مغز هستید.

      احتمالاً از روی فهرست، کارهایتان را انجام می‌دهید.
       دوست دارید سر کلاس انتقاد کنید.
       در ریاضیات و علوم قوی هستید.
       منطقی و اهل استدلال هستید.
       تحقیق شما دقیق و کاملاً مستند است.
       برای خود هدف معین می‌کنید.
       می‌توانید اطلاعات را خوب تعبیر و تفسیر کنید.
       اتاق‌تان منظم است.
       می‌توانید به سوالات بدون فکر جواب دهید.
       دستورالعمل‌ها را اجرا می‌کنید و کلاً دستورالعمل‌ها را می‌خوانید.
       احساساتی نیستید.
       بدون این‌که کاسه صبرتان لبریز شود، می‌توانید به سخنرانی‌های طولانی گوش بدهید.
       اجازه نمی دهید احساسات به درون‌تان رخنه کنند.
      از فیلم‌های اکشن خوش‌تان می‌آید.
       نشسته مطالعه می‌کنید.
      کلمات‌تان دقیق هستند.


وظایف سمت چپ مغز:

    منطق و استدلال
    علوم و ریاضیات
    جزئیات آرایش‌یافته
    پردازش واقعیات
    کلمات و زبان
    بیشتر سیر کردن در حال و گذشته
    توانایی درک و فراگیری
    زیرکی
    قدردانی
    قالب‌بندی منظم ادراک و احساسات
    واقع‌بینی
    استراتژی منظم
    عمل‌گری
    اعتماد و اطمینان



چپ مغز​ها در کلاس درس

     در کلاس تاریخ بیشتر از جنبه‌های اجتماعی لذت می‌برید. دوست دارید اتفاقاتی را که در تاریخ افتاده کشف کنید.
    اگر روش خودتان را به کار بگیرید، ممکن است عملکرد رضایت‌بخشی در کلاس ریاضی داشته باشید، اما از حل مساله‌های طولانی خسته می‌شوید.
     در کلاس ادبیات موفق هستید به خصوص هنگام روخوانی و انشا.
     علوم؟ خسته‌کننده است.

به همین سادگی دلشوره خود را ساکت کنید

با رعایت توصیه‌هایی بسیار ساده می‌توانید همواره زندگی سالم و شادابی داشته باشید. این توصیه‌ها می‌تواند برای هر سن و سالی مفید باشد. به یاد داشته باشید که هیچ وقت برای اصلاح و بهبود روش زندگی دیر نیست .

 زمانی که دچار استرش یا اضطراب و دلشوره می‌شوید اقدامات زیر را انجام دهید:

- درخواست کمک از دیگران در صورت نیاز

- مشغول شدن به انجام کاری ترجیحا کار مورد علاقه مانند کتاب خواندن، باغبانی و ...

- صحبت کردن با دوستان و اقوام و دیدار با دوستان و آشنایان

- خارج شدن از خانه برای مدت کوتاه و یا قدم زدن در پارک

- ورزش کردن

- انجام تمرینات آرام سازی: در این تمرین، عضلات به ترتیب از سر به طرف پا یا برعکس سفت می‌شود 10 تا 15 ثانیه در این حالت نگه داشته و بعد به آرامی شل می‌شود. این سفت و شل شدن عضلات تاثیر خوبی بر آرامش ذهن می‌گذارد.

روش تمرینات آرام‌سازی

- ابتدا به یک مکان خلوت بروید، روی صندلی بنشینید و پشت خود را صاف نگه دارید. کف پاها را روی زمین بگذارید و دست‌ها را روی ران قرار دهید.

- ابروها را تا جایی که می‌توانید به طرف بالا بکشید و در این حالت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.

- چشم‌ها را محکم ببندید و پلک‌ها را روی هم فشار دهید و در این حالت نگه دارید. سپس به آهستگی چشم‌ها را باز کنید.

- زبان خود را به سقف دهان فشار دهید آن را چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.

- دندان‌های خود را به سقف دهان فشار دهید. آن را چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید. در صورتی که دندان مصنوعی دارید این حرکت را انجام ندهید.

- لب‌ها را به هم فشار دهید و چروک کنید. چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.

- شانه‌ها را بالا بکشید و سفت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.

- دست راست را مشت کنید و ساعد را روی بازو خم کنید و محکم فشار دهید. در این حالت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید. این حرکت را با دست چپ نیز انجام دهید. یک نفس عمیق بکشید و ریه خود را از هوا پر کنید و نفس خود را حبس کنید و در این حالت به شکم خود فشار آورید. سپس به آهستگی نفس خود را بیرون دهید و ریه را کاملا خالی کنید.

- کتف‌ها را تا جایی که می‌توانید به عقب ببرید و فشار دهید و در این حالت سفت نگه دارید، سپس به آرامی رها کنید.

- پای راست را صاف نگه دارید و پنجه پا را به طرف بیرون بکشید و در این حالت نگه دارید. بعد پنجه پا را به طرف خود خم کنید و پا را سفت در این حالت نگه دارید. سپس به آهستگی پا را زمین بگذارید. این حرکت را با پای چپ تکرار کنید.

- زانوی راست را خم کنید و ران را تا جایی که می‌توانید بالا بیاورید و سفت نگه دارید، سپس به آهستگی پا را زمین بگذارید. این حرکت را با پای چپ تکرار کنید.

وقتی ناراحتید پول بشمارید

بررسی پژوهشگران نشان می دهد که شمردن پول، روحیه انسان را بالا می برد حتی اگر پول متعلق به خودش نباشد.نتایج این بررسی همچنین موید آن است که به یادآوردن پول‌هایی که در گذشته هزینه شده ممکن است باعث افزایش غم و اندوه انسان شود.
 
 
پژوهشگران معتقدند معامله کردن با پول و فکر کردن به آن می‌تواند دردها یا احساس تنهایی فرد را کاهش دهد. روانشناسان به افرادی که احساس درد و تنهایی می‌کنند توصیه می‌کنند زمانی که احساس ناامیدی و غم و اندوه می‌کنند پول بشمارند و اگر پول نداشتند پول دیگران را بشمارند.
 
 
 
به گزارش شبکه خبر، پژوهشگران بر این باورند که فکر کردن به پول یا معامله کردن با پول روحیه انسان را بالا می برد و نگرانی او را رفع می‌کند. همچنین شمردن پول اعتماد به نفس انسان را افزایش می‌دهد.
 
 
پژوهشگران در آزمایش‌های خود از 84 دانشجوی چینی دریافتند که بازی با پول انسان را خسته نمی‌کند بلکه روحیه او را تقویت می‌کند.

شادترین لحظات افراد چه زمان است

نتیجه مطالعه صدها میلیون پیامی که مردم بر روی پایگاه‌های اینترنتی اجتماعی قرار می‌دهند، نشان داد مردم جهان در ساعات اولیه صبح شادترین لحظات خود را سپری می‌کنند.

به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از خبرگزاری فرانسه، جامعه شناسان دانشگاه کورنل آمریکا در تحقیقی که با استفاده از نرم افزارهای زبانشناسی صورت گرفت، حضور کلمات مثبت را در 509 میلیون پیامی که 2 میلیون و 400 هزار کاربر اینترنتی از سراسر جهان در طول دوره‌ای دو ساله بر روی توئیتر قرار می‌دهند، بررسی کردند.

 
بر اساس نتیجه این مطالعه که در نشریه ساینس منتشر شد، شادترین لحظات افراد به ساعات اولیه صبح مربوط می‌شود و پس از آن همزمان با آغاز ساعات کاری در اواسط صبح، میزان شادی افراد کاهش می‌یابد.

 

یکی دیگر از برهه‌های زمانی که افراد از حس شادی زیادی برخوردار هستند به لحظات نیمه شب مربوط می‌شود ولی در طول شب، این وضع کاهش می‌یابد. بیشترین تعداد کلماتی که شور و اشتیاق، شادی، فعالیت و هوشیاری افراد را نشان می‌دهد بیشتر به روزهای شنبه و یکشنبه مربوط می‌شود.

 
مطالعاتی که در کشورهای اسلامی نیز صورت گرفت نشان می‌دهد این الگو در کشورهای اسلامی بیشتر به روزهای جمعه و شنبه مربوط می‌شود. در این مطالعه تنها پیام‌هایی که به زبان انگلیسی منتشر شده بود، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

تست روانشناسی: عزت نفس

بیشتر ما زندگی خود را بر پایه رضایت دیگران می‌گذرانیم یا مطابق آنچه آنان فکر می‌کنند، زندگی می‌کنیم. همه ما درون خود ندایی را می‌شنویم که پیوسته می‌گوید ما که هستیم و چه کاری برای‌مان خوب است.

دانستن این مطلب که افرادی نیز وجود دارند که ما را، با تمام خوبی‌ها و بدی‌های‌مان (البته در حد تعادل!) دوست خواهند داشت، آرامش‌بخش است. چیزی که این افراد را از سایر مردمان متمایز می‌سازد این است که آنان ما را با وجود همه نقص‌های‌مان قبول دارند و ما با گفتن جملاتی مانند: «وقتی که با او هستم، می‌توانم خودم باشم.» یا «او مرا با همین خصوصیاتی که دارم، دوست دارد.» آنان را شناخته و ستایش می‌کنیم. در هر رابطه‌ای که گفته شود: «مرا یا آنگونه که هستم بپذیر یا اصلا قبولم نکن.» اشاره به این مطلب دارد که هر شکل دیگری غیراز خودمان شدن، فریب دادن خود و دیگران است. بیشتر ما در مدرسه برای نخستین بار پی بردیم که در دنیا کسانی وجود دارند که ما را آنگونه که هستیم قبول ندارند. این درس سختی بود ولی به ما آموخت که برای وفق دادن خود با اوضاع، تغییر کنیم.

از خود انتقاد می‌‌کنید؟


ما در فرو نشاندن انگیزه‌های طبیعی که موجب تمایزمان از دیگران می‌شود همیشه در تلاشیم. با این همه، هنوز در ما جنبه دیگری وجود دارد که پیوسته به داشتن شخصیتی از آن خود اصرار می‌ورزد. هنگامی که کسی به‌خصوصیات فردی ما توجه می‌کند بی‌نهایت خوشحال می‌شویم. هیچ تعریفی از این ظریف‌تر نیست که نکات خاص و یگانه کسی را که موجب فردیت او شده است، بشناسیم. درست است که ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که لازمه‌اش تطابق پیدا کردن است، الگوهایی که باید از آن‌ها پیروی کنیم و قوانینی که باید از آن‌ها اطاعت کنیم. آنچه وجود ندارد، تشویق کافی برای مواقعی است که سعی می‌کنیم خودمان باشیم. همیشه کسانی هستند که می‌کوشند همه را یکسان و همگون کنند و اگر ما تسلیم شویم، دیگر اعجاب و خلاقیت نخواهیم داشت. ما نسبت به‌خود منتقدان بی‌رحمی هستیم و نکات مثبت خویش را کمتر می‌بینیم و بروز می‌دهیم. حقیقت دارد که تصورات ما در مورد خودمان، انعکاس تصورات دیگران درباره ماست. اگر احساس خوب نبودن، خستگی یا بیهودگی می‌کنیم مسلما ابتدا علتش این است که تصور می‌کنیم دیگران در مورد ما چنین پنداری دارند. خب، ممکن است دیگران درباره ما اشتباه کنند یا این‌که ما خودمان خوبی‌های خویش را بروز نداده باشیم. هرگز یادمان نرود که اگر ما خود را دوست نداشته باشیم، هیچ کس دیگری نیز ما را دوست نخواهد داشت زیرا هنگامی که خود را بی‌ارزش می‌کنیم، دیگران نیز همین کار را خواهند کرد.

افسوس خوردن کافی است

همه ما گاهی احساس رد شدن و دوست نداشته شدن را داریم، شاید برای لحظه‌ای تصور می‌کنیم که با دنیا هماهنگ نیستیم یا ارزش‌مان از دیگران کمتر است. با این همه، باید به خاطر بسپاریم که ما همان چیزی هستیم که در آخرین تجزیه و تحلیل از خود داشته‌ایم. انسان همان اندازه خوشبخت است که در ذهنش احساس می‌کند. اگر احساس می‌کنیم که زشت هستیم، به خاطر داشته باشیم که زیبایی جنبه‌های گوناگونی دارد. اگر احساس تنهایی می‌کنیم، منتظر نشویم که دیگران به سراغ ما بیایند، خود به سوی آنها برویم. هرگز نباید فراموش کنیم که هیچ‌کس کامل نیست و این بخشی از حالات انسانی ماست. ما باید یاد بگیریم که نقص‌های خود را دوست بداریم و زمان و عمر خود را با دوست نداشتن خود از دست ندهیم. نکته غم‌انگیز این است که هر چه از دست برود، هرگز دوباره به دست نخواهد آمد. هیچ‌یک از ما قادر به زنده کردن گذشته و جبران کوتاهی‌های خود مان نخواهیم بود. امکانات خندیدن حالا را به امید فردای نامعلوم از دست دادن، جبران‌ناپذیر است. زمان حتی برای جوان‌ترین ما نیز محدود است. زمان آن چیزی است که فقط اکنون در اختیار ماست پس عمر خود را با افسوس بر گذشته تمام شده و آینده نیامده تلف نکنیم. جملات زیر را به دقت بخوانید و درصورتی که هر یک از آن‌ها با وضعیت فعلی شما مطابقت دارد، پاسخ بله و چنانچه به هیچ شکلی با وضعیت شما مطابقت ندارد، پاسخ خیر بدهید.

بله
خیر


بیشتر اوقات در خواب و خیال به سر می‌برم.
 اغلب آرزو می ‌کنم‌ ای کاش فرد دیگری بودم.
صحبت کردن در مقابل دیگران برایم سخت است.
آرزو می‌کنم که ‌ای کاش جوان‌تر بودم.
چیزهای زیادی در من وجود دارد که اگر می‌توانستم آن‌ها را تغییر می‌دادم.
همیشه کسی باید به من بگوید چه کار بکنم.
انجام هر کار جدیدی وقت زیادی را از من می‌گیرد.
اغلب از آنچه انجام داده‌ام، متاسفم.
من به راحتی تسلیم می‌شوم.
والدینم انتظارات بیش از حدی از من دارند.
همه چیز در زندگی من گره خورده است.
من به زیبایی دیگران نیستم.
دیگران اغلب از من عیب‌جویی می‌کنند.
دیگران در من احساس ناخوشایند بی‌کفایتی را به‌وجود می‌آورند.
به آسانی از سرزنش شدن ناراحت می‌شوم.
من فردی شکست خورده هستم.
از خود خیلی مطمئن هستم.
من دوست داشتنی هستم.
دیگران از بودن با من لذت می‌برند.
هرگز ناخشنود نیستم.
تا آنجا که بتوانم کار را به نحو احسن انجام می‌دهم.
من خود را درک می‌کنم.
می‌توانم تصمیم بگیرم و به آن پایبند باشم.
من اصلا کمرو نیستم.
همیشه می‌دانم که به مردم چه بگویم.


کلید پاسخ‌ها

از سوال یک تا سوال 16 به هر پاسخ بله یک امتیاز بدهید و به پاسخ‌های خیر امتیازی ندهید. از سوال 17 تا سوال 25 به هر پاسخ خیر یک نمره داده و به پاسخ‌های بله نمره‌ای ندهید.

نمره شما 17 تا 25

عزت نفس شما بسیار پایین است. اصلا به‌خود اعتماد ندارید. از خود ناامید شده اید. بلند شوید! دست از تحقیر خود بردارید. سعی کنید خود را همانگونه که هستید بپذیرید.

نمره شما 8تا16


احساسات شما در مورد خودتان پایدار نیست. گاهی از آنچه هستید یا انجام می‌دهید راضی بوده و گاهی با کوچک‌ترین حرف یا انتقاد از طرف دیگران، در مورد خود دچار شک و تردید می‌شوید.

نمره شما زیر 7

تبریک می‌گوییم! اعتماد به نفس شما عالی است. مواظب باشید! دچار غرور و خودبینی نشوید.

چند تمرین ساده برای بالابردن عزت نفس

کاغذی را بردارید و یک طرف آن خصوصیات مثبت خود را بنویسید. با خود مهربان باشید و با دید مثبت بنویسید. می‌توانید از افراد مورد اعتمادتان کمک بگیرید. در طرف دیگر کاغذ خصوصیات منفی خود را بنویسید البته باز هم با دیدی مثبت، نه انتقادی. 2طرف را با هم مقایسه کنید. اگر دیدتان را نسبت به‌خود عوض کنید همه چیز عوض خواهد شد. خود را کوچک نشمارید. خود را دست کم نگیرید. برای خودتان ارزش قائل شوید. از زندگی همراه با سرزنش خود دست بردارید. آن طور که فکر می‌کنید بد نیستید. از مقایسه خود با دیگران دست بر دارید، از این کار غیر از پایین بردن اعتماد به نفس‌تان چیز دیگری عایدتان نمی‌شود. به‌خودتان برسید، به ظاهرتان اهمیت بدهید. برای وقت‌تان ارزش قائل شوید. از افراد بدبین و کسانی که به شما حسادت کرده یا شما را تحقیر می‌کنند دوری کنید. برای نظر دیگران بیش از حد لازم ارزش قائل نشوید. فراموش نکنید آن‌ها هم انسان‌هایی مثل شما هستند. به‌خود بگویید که بهترین هستید. به‌خود بباورانید که می‌توانید کارها را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. وقت را از دست ندهید، زمان برای هیچ کس صبر نمی‌کند.

چگونه با خشم خود مبارزه کنیم؟

این حس راضی‌نبودن یا آزردگی می‌تواند ریشه در جریانی واقعی در جهان خارج یا انعکاس چنین جریانی در ذهن داشته باشد یا از تعبیر نادرست روابط و جریان‌ها شکل بگیرد...

• شکل‌های متفاوت خشم:
خشم می‌تواند درونی باشد و شخص را دچار حس‌های گوناگونی مانند اضطراب، عزلت‌گزینی و احساس ناتوانی و سرزنش خویشتن به خاطر ناتوانی در بروز این حس کند. خشمگین‌شدن و بروز خشم مانند هر احساس انسانی دیگر، لزوما پدیده غیرطبیعی و نشانه‌ای از بیماری نیست اما در شرایط ویژه و موارد خاص خشم غیرعادی و نشانه‌ای از آزردگی و بیماری است: تکرار بی‌دلیل خشم و بروز مکرر واکنش‌های خشمگین، عدم تناسب واکنش با آنچه به عنوان علت، تلقی یا بیان می‌شود، متوسل شدن به روش‌های خشن و گاه پرخطر در بروز خشم، ناتوانی در بروز خشم و به درون ریختن آن.

این امر گاه منجر به حالت‌های روانی شدیدتر در شخص می‌شود و گاهی به شکل واکنش‌های غیرقابل پیش‌بینی و ناگهانی بروز می‌کند که ممکن است منجر به ایجاد خطرهای گوناگون نیز بشود و خشم‌های ناشی از افکار کاملا بیمارگونه که از سوءتفاهم‌های مرضی تا سوءظن‌های هذیانی را در برمی‌گیرد، ناشی از افکار کاملا اشتباه و توجیه‌های بیمارگونه است.


• اگر خشمتان مداوم است:
روش‌های کنترل خشم هم می‌توانند در کاهش این حساسیت‌ها موثر باشند اما اگر این واکنش‌ها تداوم یابند و واکنش‌های فرد به شکل محسوسی متفاوت شود باید بررسی‌های جسمی و روانی مشتمل بر میزان قندخون، فشارخون، وضعیت کارکرد قلب و همچنین حالت‌های عصبی و روانی بیمار صورت گیرد تا اگر مشکل دیگری وجود دارد نسبت به درمان آن اقدام شود.


• راه‌های مبارزه با خشم:
خشم‌های عادی و غیرمرضی با خشم‌های ناشی از یک بیماری روانی متفاوت هستند. کنترل خشم‌های عادی بیشتر با آموختن بروز واکنش کنترل‌شده و «منطق پایه» به جای واکنش‌های بی‌مهار و «احساس پایه» است. در چنین مواردی آموزش اینکه بیمار بتواند خود را جای طرف مقابل بگذارد، می‌تواند موثر باشد.

در این زمینه می‌توان از روش‌های کنترل کوتاه‌مدت نشان‌دادن واکنش نیز استفاده کرد مثلا آنگاه که از فرط عصبانیت می‌خواهی فریاد بکشی یا حمله کنی به آرامی از 1 تا 10 بشمار. در بسیاری از موارد همین فرصت و تغییر جهت توجه کافی است تا بتوانیم خشم خود را کنترل کنیم. تنفس عمیق و تصاویر آرامش‌دهنده هم می‌توانند احساس‌های خشم را آرام کنند. کتاب‌هایی وجود دارند که می‌توانند به شما روش‌های استراحت کامل را بیاموزند.

وقتی شما این روش‌ها را آموختید، در هر وضعیتی می‌توانید از آنها استفاده کنید. اگر همسرتان فردی عصبانی است، احتمالا فکر خوبی است که هر دوی شما این روش‌ها را بیاموزید. ولی در مورد خشم‌های بیمارگونه که نمونه‌ای از آنها ارائه شد، نیاز به برخورد تخصصی و درمانی به‌وسیله روان‌پزشک است و درمان، با توجه به تشخیص علت و بیماری اصلی می‌تواند روش‌های گوناگونی مانند دارودرمانی، روان‌درمانی با روش‌های مختلف و حتی در مواردی بستری کردن بیمار را شامل شود.

یک عامل بسیار تعیین کننده در موفقیت مالی

تیمی از عصب‌شناسان در پاسخ به این که «چرا برخی، از دیگران ثروتمندترند؟» در کنار عوامل محیطی، پاسخ عاطفی به کسب یا از دست دادن پول را یک عامل بسیار تعیین‌کننده در موفقیت مالی خوانده‌اند.

«برایان کنوتسون»، استادیار روانشناسی و عصب‌شناسی استنفورد و مولف ارشد پژوهشی که به این موضوع پرداخته است، در مقاله‌ای که در مجله «پلوس وان» منتشر شده، توضیح داده که در آزمایشی مربوط به نگرش‌ها در مورد کسب پول، به افراد، یک انتخاب بین دو تصویر بر روی صفحه رایانه داده شد.
 

یکی از این تصاویر به برنده، یک دلار در دو سوم زمان و دیگری همین میزان را فقط در یک سوم زمان اهدا می‌کرد. تجربه شکست، مشابه بود؛ به جز این که دو تصویر - با احتمال‌های متفاوت هر تصویر برای هر فرد - به قیمت یک دلار تمام می‌شد.
 

از این افراد بدون آگاهی قبلی در مورد جوایز هر تصویر و این که کدام، از احتمال اشتباه بیشتری برخوردار است، خواسته شد تا هر میزان که ممکن است برای برنده شدن تلاش کنند.

 
این شیوه آزمایشی غیر رایج نبود، اما ابتکار این گروه آن بود که سود و زیان در دو آزمایش جداگانه قرار بگیرند. به گفته کنوتسون، نتایج جدید نشان دهنده این مسأله بود که سیستمهای عصبی متفاوتی برای یادگیری در مورد سود و زیان مسؤول هستند.
 

روانشناسان از قدیم بر این باورند که یادگیری، یادگیری است؛ اما عصب‌شناسان آگاه به مسائل اقتصادی، موضع دیگری را می‌پذیرند: «احساسات مثبت، مانند هیجان و احساسات منفی مانند اضطراب، با مدارهای جداگانه مغزی پشتیبانی شده و به نظر بر روی یادگیری سود و زیان، ایجاد انگیزه می‌کنند.»

 
برای ارزیابی ارتباط این آزمایشات با دنیای واقعی، عصب‌شناسان از افراد خواستند تا اندازه دارایی‌ها و بدهی‌های خود را مشخص کنند. جالب این که پاسخ این آزمایشات با دنیای واقعی افراد بسیار نزدیک بود. اجرای بهتر در آزمایشات یادگیری کسب پول، با موقعیت دارایی، بیشتر مرتبط بود و بالعکس.

 
معیارهای حافظه فعال، تحصیلات و بیزاری از ریسک، تاثیر کمی در مسائل مالی این شرکت‌کنندگان داشت. حتی درآمد این افراد تنها به دارایی آنها مرتبط بوده و به بدهی آنها هیچ ارتباطی نداشت. این نتایج نشانگر آن است که انواع ساده یادگیری احساسی می‌تواند اثر فزاینده نیرومندی بر تصمیمات مالی در طول زندگی داشته باشد.
 

از آن جایی که نمونه‌های تجربه شده، جمعیت کوچکی را دربر می‌گرفت، این دانشمندان در مورد نتیجه‌گیری کلی بسیار محتاط بوده و تصمیم دارند در ادامه یک نمونه تجربه ملی و مبتنی بر اینترنت را آغاز کنند.

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

درمان عادت های عصبی

بسیاری از اعمالی که ما انجام می‌دهیم،​ زائیده افکار ماست و درونی است. اما در شرایط استرس​زا، افکار، ذهن و تمرکز ما به سویی دیگری هدایت می‌شود. وقتی تحت فشار هستیم و یا عصبی هستیم، رفتارهای عادتی خاصی را از خود بروز می‌دهیم. ناگهان اتفاق می‌افتد که یک بسته بیسکوییت را باز می‌کنیم و تا به خود می‌جنبیم می‌بینیم نصف بسته خالی شده است، در حالی که حتی به یاد نمی​آوریم که این همه بیسکوییت خوردیم. ذهن ناخودآگاه ما در شرایط اضطراب و تنش به گونه​ای دیگر عمل می‌کند. عادات عصبی مثل ناخن جویدن اصلا منطقی به نظر نمی​رسد و این عادت به مرور زمان بدتر می‌شود تا جایی که به بدن صدمه می‌رساند. ببینید این عادات عصبی چه آسیب​هایی به بدن وارد می کند.

شکستن انگشتان

گاهی افراد حتی از صدایی که از شکستن انگشتان به گوش می‌رسد، لذت می‌برند، این صدا از هوای میان بندهای انگشت ایجاد می‌شود. این افراد بر این باورند که با این عمل استرس آنها از بین می‌رود و احساس خوبی پیدا می‌کنند. با این کار، پوشش مفصلی که مفصل بند انگشتان را می‌پوشاند حاوی مایعی به نام سینوویال است که مفصل‌ها را چرب و مغذی نگاه می‌دارد. علاوه بر این این مایع حاوی گازهای محلولی مثل اکسیژن، نیتروژن و دی‌اکسیدکربن است. فشاردادن بند انگشتان، فشاردادن پوشش (کپسول) مفصلی را کاهش می‌دهد و همین امر باعث می‌شود تا گازهای محلول سریعا رها شوند و صدا تولید شود.

آسیب های وارده :


 این صدای تولید شده، شاید خوشایند باشد، اما آسیب ناشی از آن بسیار ناخوشایند است و صدای تولیدشده نیز برای اطرافیان ناخوشایند است. افرادی که عادت به انجام این حرکت دارند، شاید در طول روز بیش از 200مرتبه این کار را انجام دهند. معمولا اگر این عادت در دوران کودکی ایجاد شود، خود به خود با رشد کودک برطرف خواهد شد. اما معمولا در دوران بزرگسالی ترک این  عادت مشکل‌ساز می‌شود و شخص قادر نیست، خود را کنترل کند و برای ترک عادت باید به یک رفتار درمان مراجعه کند.

دندان قروچه:

دندان قروچه معمولا یک عادت ناخودآگاه است که در دندان‌های جلو و عقب یا دندان‌های کناری به وجود می‌آید. برخی افراد وقتی عصبی و ناراحت می‌شوند. سعی می‌کنند با ساییدن دندان‌هایشان به هم خود را آرام کنند.

آسیب های وارده

دندان قروچه اغلب در حین خواب رخ می‌دهد و وقتی خواب سبک‌تر می‌شود، این حالت کم‌کم از بین می‌رود. دندان قروچه در خواب معمولا چند ثانیه طول می‌کشد، اما برخی افراد این عادات نادرست را تا 30دقیقه ادامه می‌دهند و همین امر باعث می‌شود تا آسیب بیشتری به دندان‌ها برسد. می‌توانید با استفاده از محافظ دندان و دهان، دندان قروچه در خواب را متوقف کنید. دندان قروچه باعث پارگی رباط‌هایی می‌شود که دندان را در استخوان نگه می‌دارند، علاوه بر این باعث استرس و خستگی عضلانی که مسئول بسته شدن دهان هستند، می‌شود. ماساژ این محدوده باعث می‌شود تا گرفتگی و فشار آن برطرف شود. سعی کنید حتی در طول روز نیز دندان‌های بالا و پایین خود را از هم دور نگه دارید.

ناخن جویدن:

عادت به ناخن جویدن معمولا در دوران کودکی شکل می‌گیرد. هر چقدر ظاهر ناخن ناهموارتر شود. تمایل به ناخن جویدن بیشتر می‌شود و حتی سراغ بافت‌های اطراف ناخن می‌روید و به آنها نیز آسیب می‌رسانید.

آسیب های وارده

وقتی افراد ناخن را تا بستر ناخن می‌جوند، پوست ملتهب می‌شود، زیرا ناخن و کوتیکول در نگهداری آب و خارج کردن قارچ‌ها و باکتری‌ها با هم همکاری دارند و جراحت به این منطقه می‌تواند در سیستم عملکرد آنها اختلال ایجاد کند. با گذشت زمان ناخن جویدن می‌تواند باعث تضعیف ناخن‌ها شود و به آنها آسیب برساند. افرادی که ناخن می‌جوند، با وجود هشدار دوستان و آقایان، اغلب قادر به ترک این عادت نیستند. برای ترک این عادت باید دستان خود را همیشه تمیز نگه دارید و با دستکش آنها را بپوشانید و در صورت امکان از محصولات موجود در بازار که با لایه‌ای تلخ روی ناخن را می‌پوشانند، استفاده کنید.

ساییدن پاها به هم:

بسیاری از افراد در حالت عصبی و تحت استرس، پاهای خود را به می‌سایند و یا پاهای خود را تکان می‌دهند. با توجه به نوع نشستن این عادت می‌تواند به سلامت بدن صدمه وارد کند. اگر به گونه‌ای می‌نشیند که یک پا را روی دیگری می‌اندازید، فشار بدن به جای اینکه بین استخوان‌های کفل پخش شود،‌ فقط فشار روی یک طرف خواهد بود. شانه‌ها در حالت تعادل نخواهند بود و گردن برای  اینکه سر را مستقیم نگه دارد باید فشار بیشتری تحمل کند. شاید در این حالت احساس آرامش داشته باشید، اما نمی‌دانید که حالات مختلف نشستن چقدر می‌تواند روی سلامت بدن تأثیرگذار باشد.

آسیب های وارده

در کوتاه مدت، این نحوه نشستن می‌تواند روی اعصاب سیاتیک که از ستون فقرات تا کفل و پایین پاها کشیده شده‌اند. اثر بگذارد. این فشار به عصب‌ها می‌تواند از باعث کاهش جریان و گردش خون و در نهایت به بی‌حسی و گزگز پاها منتهی شود. علاوه بر این ممکن است باعث تحریک عصب‌ها شود، شرایطی که برای ترمیم و بازسازی به هفته‌ها زمان نیاز دارد. اگر این عادت متناوب و مکرر باشد، کمردرد و گردن‌درد را نیز به دنبال خواهد داشت. سردرد و دیگر دردهای عضلانی نیز می‌تواند از عواقب این  عادت نادرست باشد. به این افراد توصیه  می‌شود، راه‌های صحیح نشستن را یاد بگیرند و در طول روز بارها حالت نشستن و حالات بدن خود را بررسی کنند. اگر شرایط وخیم شود، احتیاج به انجام حرکات ورزشی، کششی و یا درمان‌های خاص دارید.

بازی کردن با موها و کشیدن موها:

گاهی اوقات افراد وقتی عصبی و ناراحت هستند، شروع می‌کنند به کشیدن موهایشان و این عادت اگر دائما انجام بگیرید، به مو آسیب وارد می‌کند. حتی اتفاق می‌افتد که افراد این عادت را به طور پنهانی انجام دهند، مثلا وقتی در محل کار خود حضور دارند، در اتاق خود را ببندند و این کار را انجام دهند. انجام این کار به این افراد آرامش می‌دهد و کمی از خشم و اضطراب آنها را کم می‌کنند.

آسیب های وارده

کشیدن موها می‌توانند باعث کچلی منطقه​ای از سر و موها شود و به مرور زمان فولیکول‌های مو آسیب می‌بینند و حتی گاهی ریشه مو را از بین می‌برد، بهترین راه برای مقابله با این عادت استفاده ا روش‌های رفتار درمانی است و باید هر چه زودتر این عادت را کنار بگذارید.

دست زدن به صورت:

دختران نوجوان اغلب وقتی عصبی می‌شوند و یا با شرایط استرس‌زایی مواجه می‌کنند، شروع می‌کنند به دست زدن به صورت‌شان و یا فشاردادن جوش‌های صورت و گاهی نمی‌توانند این رفتار عصبی خود را کنترل کنند. گاهی وقتی سیستم اعصاب تحریک می‌شود، خارش یا سوزش روی صورت ایجاد می‌شود و همین امر باعث می‌شود نادرست به سوی صورت برود. برخی نوجوانان حتی هنگام خواب نیز دستان خود را از روی صورت برنمی‌دارند.

آسیب های وارده

این کار گاهی باعث مسدود شدن منافذ و آکنه‌های صورت می‌شود. این لمس کردن جوش‌های چرکی و فشاردادن آنها باعث ایجاد جای اسکار و زخم و یا حتی ایجاد لک روی پوست می‌شود. حتی گاهی در ناحیه مورد نظر خونریزی هم دیده می‌شود. اگر جای زخم ایجاد شود و زخم باز باشد، دست زدن به آنها حتی باعث عفونت می‌شود، زیرا معمولا دست آلوده است و میکروب‌ها را وارد جای زخم می‌کند. به افرادی که عادت به انجام این کار دارند توصیه می‌شود که همیشه ناخن‌های خود را کوتاه نگه دارند و تا حد امکان سعی کنند، سر خود را به چیز دیگری گرم کنند. اگر قادر به ترک این عادت نیستند به یک رفتاردرمان حاذق مراجعه کنید تا با انجام تکنیک‌های پیشنهادی او این عادت نادرست را ترک کنید.

جویدن مداد و خودکار:

آیا می‌دانید، این قلم یا مداد قبلا کجا قرار داشته است و چقدر می‌تواند آلوده باشد، با جویدن ته مداد و به دهان بردن خودکار، مقادیر فراوان جرم و میکروب را وارد دهان و بعد وارد بدن خود می‌کنید. در برخی افراد جویدن و مکیدن اشیا یک عادت ثابت است که به محض ناراحتی و عصبی شدن این عادت را انجام می‌دهند.

آسیب های وارده

اشیا در تماس با دست افراد مختلف و قرارگرفتن در سطوح مختلف آلوده می‌شوند و هزارها میکروب را با خود حمل می‌کنند، وقتی این اشیا را وارد دهان خود می‌کنید، هزارها بلکه میلیون‌ها میکروب را وارد بدن خود می‌کنید و ابتلا به اسهال و استفراغ رایج‌ترین بیماری ناشی از این عادت نادرست است. به افراد توصیه می‌شود دائما دستان خود را بشویید تا در حد امکان از آلوده شدن اشیا مثل دستگیره‌های در، مداد، خودکار، میز و یا کیبورد کامیپوتر جلوگیری شود. سعی کنید به جای جویدن مداد و خودکار سر خود را به چیز دیگری مثل نوشیدن قهوه یا چای گرم کنید.

سیگار کشیدن:

اگر همچنان به سیگار کشیدن ادامه می‌دهید و فکر می‌کنید که سیگار به شما آرامش می‌دهد،‌ بیشتر فکر کنید. نیکوتین ماده‌ای اعتیادآور در سیگار است که باعث می‌شود که حس شادی به شما دست بدهد.اما نیکوتین دارویی محرک است که باعث می‌شود بیشتر عصبانی شوید. نیکوتین باعث افزایش سطح هورمون دوپامین (هورمون شادی‌آور) می‌شود. از طرفی دیگر، در صورت مصرف برای اینکه بتوانید نیکوتین اعتیادآور را به مقدار کافی در سیستم بدن خود نگه دارید و اطمینان حاصل کنید که مقادیر فراوانی دوپامین در بدن شما ترشح شده است، باید حتما سیگار بکشید و در صورت عدم سیگار تصور می‌کنید که حالت عصبی و افسرده دارید.

آسیب های وارده

اصلی‌ترین خطری که افراد سیگاری را تهدید می‌کند، سرطان ریه و بیماری‌های ریوی و تنفسی است. اما خطر به همین جا ختم نمی‌شود، سیگار می‌تواند روی اندام‌های مختلف و بافت‌های مختلف بدن تأثیر منفی به جای بگذارد و سلامت عمومی را به مخاطره بیندازد. بهتر است  با کمک یک مشاور و استفاده از برخی داروها همین الان اقدام به ترک سیگار کنید و این اعتیاد را کنار بگذارید.

من یک آدم احساساتی‌ام

 
«گوشی همراه دوستم مدام زنگ می‌خورد و اعصاب برایم نمی‌گذارد، یکی دیگر از دوستانم طوری حرف می‌زند که انگار می‌خواهد پولش را به رخم بکشد، همکارم یک آدم منفی و بدبین است و در تمام بحث‌ها می‌خواهد با من مخالفت کند، رئیس جدیدم یک تازه به دوران رسیده تمام عیار است و فقط می‌خواهد دستور بدهد اما با این همه دلم برای همه آدم‌ها می‌سوزد و...» حتی شنیدن این جمله‌ها برای یک بار می‌تواند روح و روان یک فرد با اعصاب آهنین را هم به هم بریزد حال چه برسد به آنهایی که ذهن تحلیلگرشان در هر اتفاقی مو را از ماست بیرون می‌کشند و به‌خوبی رفتارها و جمله‌های اطرافیان‌شان را تفسیر می‌کنند. به این دسته از افراد که 15 تا 20 درصد جامعه را تشکیل می‌دهند، آدم‌های احساساتی و حساس می‌گویند اما آن عواملی که به راحتی این دسته از افراد را چه در محیط کار، منزل یا خیابان به واکنش وا می‌دارد، چندان قدرتمند نیستند بلکه این روحیه حساس و شکننده افراد احساساتی است که اجازه می‌دهد هر چیزی آن‌ها را متاثر کند اما مشکل زمانی بیشتر می‌شود که افراد حساس در محیط کار با دیگر افراد قرار می‌گیرند و به دلیل درک بالا و قدرت بالای تجزیه و تحلیل، تقریبا نمی‌توانند با کسی کنار بیایند و اینجاست که محیط کار برای‌شان تبدیل به یک زندان می‌شود ولی روان شناسان برای این دسته از افراد نسخه‌های سودمندی پیچیده‌اند که خواندنش را برای آنهایی که احساساتی هستند پیشنهاد می‌کنیم.

بدترین مکان برای شما

آدم‌هایی احساساتی و واکنشی در محیطی که نظارت و کنترل دقیقی روی آن‌ها وجود دارد و به قول معروف «کسی بالای سرشان می‌ایستد» نمی‌توانند کارشان را به بهترین صورت انجام دهند اما اگر این افراد به تنهایی روی کاری تمرکز داشته باشند، می‌توانند خلاقیت خود را به بهترین صورت نشان دهند و حتی شاهکارهای بزرگی بیافرینند. روان‌شناسان به این دسته از افراد مشاغلی را پیشنهاد می‌کنند که به تنهایی و تحت مدیریت خود فرد انجام شود و از همه مهم‌تر، تماس با افراد به حداقل برسد. مشاغلی مانند: مشاور خانواده، نقاشی، نوازندگی، طراح، ویراستار، فیلمنامه نویس، کتابدار، مترجم، نویسندگی، کار کردن با حیوانات و گل و گیاه، برنامه ریز و مربی پرورش اندام می‌تواند شغل‌های مناسبی برای افراد احساساتی باشند چون در این مشاغل ارتباط با افراد به صورت همزمان وجود ندارد و به راحتی می‌توان روی ایده‌ها و پیشنهادات خلاقانه تمرکز کرد.

نقطه قوت احساساتی‌ها

اما حساس بودن این دسته از افراد به هیچ‌وجه نشانه ضعف آن‌ها نیست و حتی می‌شود از این ویژگی به‌عنوان یک نقطه قوت استفاده کرد. از آنجا که قدرت تجزیه و تحلیل افراد حساس بسیار بالاست آن‌ها می‌توانند تحلیل‌گران بسیار عالی شوند. تحلیلگر بورس یاتفسیرگر اقتصادی، سیاسی و ورزشی یا حتی منتقد ادبی جزو شغل‌هایی هستند که آن‌ها می‌توانند در آن بدرخشند اما تمامی این تحلیل‌ها باید با آرامش و زمان کافی انجام شود. چون عجله و سرعت در کار باعث به هم خوردن آرامش و در نتیجه وارد شدن استرس زیاد به این دسته از افراد می‌شود و دیگر نمی‌توان روی پیشگویی‌ها و تفسیرهای آن‌ها اطمینان کرد.


آدم های احساساتی   15 تا 20 درصد جامعه را تشکیل می‌دهند. این دسته از افراد  نسبت به تمام جزئیات اطراف‌شان حساس هستند و بهتر از افراد دیگر می‌توانند تشخیص دهند نگاه چپ همسایه و بی‌محلی بقال سر خیابان، دنیایی از دلایل مشخص و البته قابل تحلیل برای آن‌ها دارد. آن‌ها درک بالایی دارند و خیلی زود به وسیله هر چیزی تحریک می‌شوند

ماندن به چه قیمتی؟

اگر جزو آن دسته از افراد حساسی هستید که به راحتی از دیگران عصبانی می‌شوید و در عین حال فرد نکته سنجی هستید، این اصل مهم را نیز از یاد نبرید که هیچ چیزی به اندازه سلامت و آرامش شما نباید اهمیت داشته باشد. بین کار با درآمد بالا و آرامش روح‌تان، خودتان را در اولویت قرار دهید. اگر فضای کار شما اصلا خوب نیست و با رعایت همه تکنیک‌های روان شناسی روز هم نتوانستید با افراد و محیط جدید کارتان سازگار شوید پس شغل‌تان را رها کنید و نگران از دست دادن کارتان نباشید و مطمئن باشید با رها کردن این ترس، موقعیت جدید شغلی را برای خودتان به وجود خواهید آورد اما اگر واقعا به کارتان علاقه‌مند هستید و مشکلات را از حساس بودن خودتان می‌دانید راه‌هایی وجود دارد که با انجام آن ها می‌توانید از این زندان آزاد شوید. برای قدم اول یادتان باشد، در محیط کار با چه کسی نزدیک شده‌اید و چه مدتی را در روز به گوش کردن به حرف‌های همکار و دوستان‌تان اختصاص داده‌اید. مردم دوست دارند که از مشکلات‌شان حرف بزنند مانند خود شما اما این موضوع می‌تواند شما را عصبانی و گاه متاثر کند. اگر همکار شما آدم خیلی منفی یا خیلی مثبتی است با روحیه شما سازگار نیست، سعی کنید در بحث‌ها و گفت‌وگوهایش شرکت نکنید چون این گفت‌وگو می‌تواند، روی شما تاثیر زیادی بگذارد.


این کلمه را نگو

مشکل افراد حساس و احساساتی در مورد شغلی که انتخاب کرده‌اند نیست بلکه بیشتر نوع تفکر آن‌هاست که باعث آزارشان می‌شود. 80 تا 85 درصد از افراد احساساتی می‌خواهند همه نزدیکان و اطرافیان خود را راضی نگه دارند؛ این موضوع مثل این است که شما از یک فرد سفید پوست بخواهید سیاه پوست شود. خیلی احمقانه به‌نظر می‌رسد درست است؟ اما سیاه کردن یک فرد سفید پوست مضحک‌تر از این نیست که شما بخواهید خود و نیازهای واقعی‌تان را سرکوب کنید و آن چیزی باشید که دیگران می‌خواهند. دست از همیشه «بله» گفتن بردارید و «نه» گفتن را تمرین کنید. به این بازی یک‌طرفه پایان دهید و برای خودتان زندگی کنید.


وقتی اعصابت‌خرد می‌شود

وقتی در محیط کارتان با اتفاقی روبه‌رو شدید که اعصاب‌تان را به هم ریخت، سعی کنید برای چند دقیقه از آن محیط فاصله بگیرید، به اتاق استراحت یا به حیاط خلوت محل کارتان بروید. یک نفس عمیق بکشید تا کنترل‌تان را به دست آورید. برای بهتر کردن فضای کار می‌توانید حین کار به موزیکی نرم و آرام گوش دهید. روی میز یک چراغ کم نور بگذارید تا نور، آن محیط را کمی آرام‌تر کند. قاب عکسی از افراد و نزدیکان مورد علاقه‌تان را روی میز بگذارید تا با دیدن‌شان آرام شوید و روی کارتان تمرکز کنید. اگر هنوز هم محیط کار برای‌تان مثل یک زندان است دست به کار شوید .

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

روان شناسی تنبلی 

عقب انداختن کارها بلایی است که هزینه های زیادی هم دارد. موکول کردن کارها به آینده نه تنها موجب از بین رفتن بازدهی می شود، بلکه پشیمانی و تأسف و کاهش اعتماد به نفس را نیز به دنبال دارد. به تمام این دلایل، روان شناسان علاقه مندند که بدانند چه در ذهن می گذرد که باعث می شود انجام آنچه برای آن برنامه ریزی کرده ایم سخت شود. آیا ما طوری برنامه-ریزی شده ایم که کارها را به تعویق بیاندازیم؟ یک تیم بین المللی روان شناسی به رهبری سین مک کرا (Sean McCrea) از دانشگاه کنستانز (Konstanz) در آلمان علاقه مند بودند تا بدانند آیا رابطه ای بین طرز تفکر ما در مورد کار و تمایل به عقب انداختن آن وجود دارد یا نه. به عبارت دیگر، آیا احتمال دارد که ما برخی از کارها را به لحاظ روان شناختی بافاصله بدانیم و در نتیجه به جای آنکه الان به سراغ آنها برویم بخواهیم آنها را در انتها انجام دهیم؟

در این تحقیق ، به شیوه علمی درباره ی ((تنبلی و اهمالکاری)) یا ((به تعویق انداختن کار)) بحث شده علل و انگیزه های رفتاری آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته ، سپس راههای عملی مبارزه با آن ارائه شده است.

واژه ((اهمالکاری)) ، ((تنبلی)) ، ((سهل انگاری)) ((مسامحه کاری)) و ((به تعویق انداختن کار)) معادل کلمه ی انگلیسی Procrastination به کار رفته است. البته هیچ کدام مفهوم کامل را در بر نمی گیرد.

((اهمالکاری)) رفتاری است فراگیر که بین افراد جامعه در سطوح مختلف از افراد عامی گرفته تا دانشمندان فرهیخته ، مصادیق مختلف آن دیده می شود .مطالب این تحقیق در عین استفاده ی کاربردی ، برای عموم افراد جامعه ، دانشجویان روان شناسی عمومی و بالینی، علوم تربیتی ، مشاوره و راهنمایی و علوم اجتماعی مفید و سازنده خواهد بود.

چه تعداد از تحصیل کرده ها به اهمالکاری و تنبلی عادت دارند و کارهای خود را از امروز به فردا می سپارند؟ این سوال جدی است . چه کسی می تواند به آن پاسخ بدهد؟ قطعا هیچ کس ! حدس بر این است که 95% مردم به این بیماری مبتلا هستند.

اگر ضرب المثل های عامیانه فارسی را مرور کنیم به موارد جالب توجهی بر می خوریم، که در آن، «نشانه» هایی از ویژگی های فرهنگ ایرانی نمود پیدا کرده است; "چو فردا شود، فکر فردا کنیم"، "جور مرا بکش"، "نان گدایی را گاو خورد دیگر به کار نرفت"، "این طفل یکشبه ره صد ساله می رود"، "هر چه پیش آید خوش آید"، "جیم شدن" و... همه این ضرب المثل ها بیان کننده خصوصیتی از فرهنگ ایرانی است و آن چیزی نیست جز " تنبلی"، آیا ایرانی ها تنبل هستند؟آیا ایرانیان تنبل تر از مردمان دیگر نقاط جهان هستند؟ اینپرسشی است که بارها مطرح شده است و بسیاری از پژوهشگران ایرانی معتقدند یکی ازخصوصیات اصلی ایرانیان تنبلی است.نتایج تحقیق تطبیقی نشان می‌دهد که میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند.

در بن بیشتر مشکلات ایرانیان و مشخصه‌هایی که کم و بیش، از آنها با عنوان آسیب‌های فرهنگی و یا اجتماعی یاد می‌کنند، خصوصیتی اخلاقی را مشاهده می‌کنیم که به اعتقاد برخی از  صاحب‌نظران، بسیاری از ویژگی‌های نامطلوب ما بر روی آن سوار شده است و در فرهنگ و خصلت جمعی ما بسیار ریشه دارد. این خصوصیت اخلاقی، تنبلی اجتماعی است که بسیاری از عادات فرهنگی و صفات اجتماعی ما از آن مایه می‌گیرند و تغذیه می‌کنند.

آنچه روشن است «تنبلی اجتماعی» یکی از مهمترین ویژگی‌های رفتاری ناپسند ایرانیان است. این مساله بویژه در عدم تمایل به درس خواندن در مدارس و دانشگاه‌ها، و در کار اداری کارمندان، و در میزان بالای تماشای تلویزیون در ایران به جای کتابخوانی، و در تمایل زیاد به استخدام در دستگاه دولتی و عدم تمایل برای کسب تخصص و مهارت و کارآفرینی، در وجود تعطیلی فراوان سالانه، در پدیده‌ای به نام بین التعطیلین، و در موارد فراوان دیگر موجود است.

تنبلی چیست؟


از نظر روانشناسی، اهمالکاری یا تنبلی یعنی به آیندهمحول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته ایم. به طور کلی، به تعویق انداختن کار،رفتاری ناپسند و ناراحت کننده است که پیامدهای ناخوشایندی در بر دارد و هرگز نمیتواناز تاخیر در انجام کارها، به تصور و گمان بهتر ارائه کردن آنها دفاع کرد. اهمالکاریبه هر شکلی که باشد، رفتاری نامطلوب و نکوهیده است که بتدریج در وجود انسان به صورتعادت درمی آید. پس با آن مبارزه کنید، زیرا پیامدهای تاخیر در کار، برای خود شخص نیزرنج آور است و احساسی که از این تاخیر در او ایجاد می شود، علاوه بر زیانهای پیش بینیشده و نشده، شرمساری و بیزاری از خویشتن را نیز در بر دارد.

از نظر آماری، این عادت نزد بیشتر مردم رایج است و بسیار نادرندکسانی که دچار این بیماری نباشند. عادت به تعویق انداختن کار در انسان، نظیر بسیاریاز عادتهای دیگر همچون پرخوری و سیگار کشیدن، جنبه فراگیر دارد و مردم با این که اززیان آنها آگاه هستند، با وجود این از کنارش بی توجه می گذرند.

ما عادت داریم برای خطاهای خود ازجمله تاخیر در کارها، به عذر وبهانه و منطقی جلوه دادن آن رو آوریم، در نتیجه با این کار خود، به تجدید و تقویتآنها کمک می کنیم. وقتی برای به تعویق انداختن کارهای خود عذر و بهانه می آورید، درحقیقت آن را موجه جلوه می دهید و عواقبش را از یاد می برید.

وجود نشانه های افسردگی ، خستگی ، سردردهای شدید، بی خوابی ، فشارخون و زخم معده در وجود فرد اهمالکار ، گواه بر آن است که او می خواهد خود را از رنج اهمالکاری نجات دهد. اما تنها میل به ترک عادت و سرزنش کردن خود برای رهایی از چنگال آن کافی نیست .
سه وجه مختلف از اهمالکاری

-1 خودشکوفایی: به خصوصیات فرد و هرفهایی که در زندگی به دنبال آن است ارتباط پیدا می کند.

-2 حفظ موقعیت شخصی: به تمام فعالیتهایی اطلاق می شود که فرد برای زندگی خود به کار می برد. همه وظایف شغلی و شخصی او به منظور آنکه از زندگی خود هرچه بیشتر لذت ببرد ، در این تعریف قرار می گیرد.

-3احساس عدم مسوولیت در باره ی دیگران: در کارتان احساس مسوولیت نمی کنید و درزندگی بتدریج دوستانتان را از دست می دهید.اهمالکاری و به تعویق انداختن کارها به طور قابل ملاحظه ای با ماهیت کارهای مختلف ارتباط دارد.

به طور کلی، به تاخیر انداختن کارها از ۳ ناراحتی منشا می گیرد:

الف ) احساس خود کم بینی
به طور نسبی هر کس در مواقعی احساس خود کم بینی می کند. یعنی شخصیتخود را در جایگاهی پایینتر از آنچه هست می بیند و از این نظر دچار ناراحتی می شود یااعتماد به نفس خود را از

دست می دهد و احساس بی ارزشی می کند.این احساس از آن جهت در شخص ایجاد می شود که:

-1هرکسی دوست دارد کارش را هرچه بهتر و کاملتر انجام دهد.

-2اعتماد و محبت دیگران را نسبت به خود جلب کند.

-3با رفتاری مجدانه بر تصورات باطل خود که از ضعف شخصیت سرچشمه می گیرد، غلبه ورزد.

خصوصیات یاد شده در رفتار هر کس به طور نسبی دیده می شود.

گاهی به دلایل مختلف موفق نمی شوید که کارتان را به موقع انجام دهید و در نتیجه احساس شرمندگی می کنید. احیانا به خودتان می گویید :(( من آدم بدی هستم ، چون کارم را به موقع انجام نداده ام )). خوب کسی که در ارزش وجود خود شک می کند طبیعی است که آمادگی انجام کار خوب را ندارد.

از کار کردن نهراسید و تنها به خوب ارائه کردن آن توجه نداشتهباشید، چون همیشه قضاوت درباره کار انجام نشده، پوچ و بی حاصل است. اگر شما بهایده آل می اندیشید، یعنی می خواهید هر کاری را به بهترین شکل انجام دهید ولینمی توانید ، طبعا ناراضی می شوید.

نارضایتی عاملی است که شما را از فعالیت بعدی بازمی دارد و دیگرحاضر نخواهید بود آن کار را ادامه دهید و این وضع در شما ابتدا به صورت بهانه جویی وسرانجام عادت ظهور خواهد کرد. شما باید بدانید مقصود از کار، انجام آن به نحو احسننیست. هر کار خوب و ظاهرا بی ایراد، خالی از نقص نخواهد بود.

پس سختگیر نباشید و به خود اعتماد داشته باشید. یکی از دلایلبی علاقگی، عدم اعتماد به نفس است، پس خود را باور کنید.

ب ) پایین بودن سطح تحمل (سرخوردگی)
یکی از علل سرخوردگی یا پایین بودن سطح تحمل ، به ((خود رسیدن)) وافراط است؛ مثلا افراط در خوردن، افراط در خوشی، زیاده روی در مصرف مواد مخدر وغیره. عوامل یاد شده موجب ((سرخوردگی)) نمی شوند، ولی بتدریج زمینه را برای آن مهیامی کنند.

پرتوقعی در حقیقت عامل مستقیم سرخوردگی است. دوست دارید درآزمون ادبیات انگلیسی حتما نمره ۲۰ بگیرید یا لااقل نمره ۱۸ و ۱۹، در غیر این صورتترجیح می دهید به تحصیلتان ادامه ندهید. این همان پرتوقعی است که از آن یاد کردیم وطرز فکری است که شما را به تنبلی سوق می دهد، زیرا ترس دارید که توقع شما در حدانتظارتان نباشد و به این دلیل کوشش و سعی لازم را به کار نمی برید، در نتیجه نسبتبه کار بی علاقه می شوید.

در حقیقت ، توقع بیش از حد برای کسب موفقیت هرچه بیشتر ، شما را دچار ترس و فرار از کار کرده است..

هرگاه در کاری به نتیجه بالاتر از میزان استعداد و توانایی خودفکر کنید، باید بدانید به جای این که به ادامه آن تشویق شوید، به بیزاری و انزجاراز آن سوق داده خواهید شد؛ چراکه توانایی شما نمی تواند بیش از حد کارآیی تان در آنباشد. بدون واهمه درباره نتیجه کار به فعالیتهای خود بپردازید.

وقتی میزان توقع شما بیش از حد توانای تان است ، کار برای شما کسل کننده خواهد بود.
تنها اشتغال به کار، شما را از اندیشه های مزاحم نجات خواهد دادو بتدریج درمی یابید که به سوی موفقیت گام برمی دارید و در کارتان احساس بهروزیمی کنید. شما در هر کاری که شروع می کنید، باید از پیش خودرا برای مواجهه با برخیمشکلات آماده کنید. این احتمال کاملا طبیعی و منطقی است. نباید با خود بگویید: «بهعلت مشکلاتی که وجود دارد آن کار را دوست ندارم.» پس در مواجهه با مشکلات شکیباباشید. به خود تلقین کنید که می توانید آن را به شکلی دلخواه انجام دهید. خود اینفکر به شما نیرو می دهد که در جهت مقصود پیش بروید.

ج ) خشم
بسیاری از تنبلی ها نتیجه خشم و پرتوقعی است؛ مثلا شاگردی از ترسمردود شدن، انجام تکالیف درسی خود را عقب می اندازد و از آن نظر که نمی تواند آن رابه طور کامل انجام دهد، بهانه تراشی می کند. مثلا تقصیر را به گردن هم اتاقی خودمیاندازد، استادش را مقصر می داند که تکلیف مشکل برای او تعیین کرده است. والدینش رامقصر می داند که او را به مدرسه برده اند و نسبت به معلمان و والدین خود احساس دشمنیمی کند.

به جای این که از دست خود عصبانی باشد و خود را مقصر بداند، همهتقصیرها را به گردن دیگران می اندازد!

در بررسی آماری که در این مورد به عمل آمده، معلوم شده علت عمدهتنبلی در افراد، پرتوقعی و پایین بودن سطح تحمل آنهاست که به خصومت و تنفر آنها ازاشخاص می انجامد.

چاره تنبلی چیست؟


در پاسخ باید بگوییم کار و کوشش. اگر منطقی فکر کنید ، تنبلی را کنار خواهید گذاشت.

رفتار افراد در مورد شخص تنبل و قضاوت جامعه در مورد او از جمله نگرانیها و ناراحتیهایی است که معمولا افراد تنبل با آن مواجه هستند. انجام کار به موقع هم آسانتر است و هم مزایایی در بر دارد. در صورتی که گذشت زمان، هم کار را مشکلتر می سازد و هم مزایای انجام به موقع آن را از بین می برد. رفتار مسامحه کارانه ناشی از اندیشه شماست. تفکر منطقی می تواند در رفتار شما نقش فعالی داشته باشد. مسامحه کاری از عدم تحرک ناشی می شود. یعنی فرد مسامحه کار کسی است که در کارهایش به سعی و کوشش توجه ندارد.پس منطق و استدلال حکم می کند که هر کس رنج حال را به خاطر راحتی آینده تحمل کند.

درتجزیه و تحلیل روش ((روان درمانی منطقی))، خصوصیات رفتاری در شش مرحله ی زیر مورد بررسی قرار می گیرد:

1. بررسی میزان آمادگی برای کار و فعالیت و استفاده از تجارب در درجه اول قرار دارد و با عنوان ((الف)) مشخص می شود.

2. باورهای منطقی و غیرمنطقی درباره ی فعالیتها و تجارب یاد شده با عنوان ((ب))

3. نتایج احساس باورها، مرحله ی ((ج))

4. بازتابهای رفتاری در ارتباط با انگیزش و هیجان ناشی از سهل انگاری، مرحله ((د))

5. مبارزه با باورهای غیر منطقی، مرحله ی ((ه))

6. مرحله ی شناخت رفتاری-هیجانی در تنبلی

با روش منطقی به باورهای غیرواقعی خود فکر کنید و آنها را در کارتان تاثیر دهید. بدین ترتیب شما به رفتاری منطقی و دور از احساس و هیجان دست خواهید یافت و دیری نخواهد گذشت که برایمبارزه با تنبلی در خود احساس آمادگی خواهید کرد.

منبع: انجمن روانشناسی اجتماعی ایران
موضوعات
پيوندها