تبلیغات اینترنتی
روانشناسی،داستان،...
روانشناسی،داستان،...
روانشناسی،داستان،...
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

تست خودشناسی فروید

 
این یک تست روانشناسی است که توسط زیگموند فروید طراحی شده.

فرض کنید که در خانه هستید و پنج اتفاق زیر همزمان پیش میاد.

1- تلفن زنگ میزنه

2- بچه تان گریه میکنه

3-یکی داره در خونه رو می زنه و صداتون میکنه

4- لباس ها را بیرون روی طناب پین کرده اید و بارون میگیره

5- شیر آب رو در آشپز خانه باز گذاشتید و آب داره سر ریز میشه

خب حالا با این وضعیت شما به ترتیب کدوم کارها رو انجام میدید؟ یعنی از شماره ی 1 تا 5 رو با چه اولویتی انجام میدید؟

اولویت های خودتونو تعیین کنید و برای تحلیلش پایین صفحه رو ببینید.


فروید یکی از بارزترین شخصیت های علمی قرن بیستم است.

او در 6 ماه مه 1856 به دنیا آمد و در در 23 سپتامبر 1939 از دنیا رفت.

او اطریشی بود و از بنیانگذاران دانشکده روانپزشکی.

بیشترین شهرت فروید مربوط به کارهای او در زمینه روان شناسی تمایلات جنسی، رویاها و ضمیر ناخودآگاه است.

او به عنوان پدر علم روان تحلیل گری شناخته می شود.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

هر یک از 5 مورد بالا نشون دهنده یکی از جنبه های زندگی شماست.

1- زنگ تلفن، نشونه شغل و کار شماست.

2- گریه بچه، نشون دهنده خانواده است.

3- زنگ در خونه، نشون دهنده دوستان شماست.

4- لباس ها، نشون دهنده پول هستن.

5- سر رفتن آب، نشون دهنده میل جنسی هستش.
 

بعد از طلاق خود را به زمان نسپارید

امروزه یکی از استرس‌های حاکم بر زندگی زناشویی پدیده طلاق است.بعضی از پژوهشگران طلاق را آسیب اجتماعی و برخی هم راه‌حل می‌دادند.

کارشناسان می‌گویند انسان‌ها وقتی با فردی زمان طولانی و یا حتی دقایقی را سپری می‌کنند از بعد اجتماعی و روحی تعاملاتی ایجاد می‌شود که در ذهن فرد رسوباتی تشکیل می‌دهد و نهایتاً یک عادت رفتاری و روانی در ذهن فرد شکل می‌گیرد.

حتی اگر خاطرات خوش و یا ناخوشایند هم بین این افراد باشد از بین رفتنی نیست و نمی‌توان گفت افراد به راحتی از هم جدا شده اند و دیگر هیچ خاطره مشترکی با هم ندارند. چرا که پدیده طلاق و زندگی بعد از آن تاثیرات خاص روانی و اجتماعی دارد که فرد را واقعا در مضیغه قرار می‌دهد.

«رسوبات عاطفی» که ما از دوران کودکی نسبت به دیگران مثل مادر و پدر داشته‌ایم در زندگی زناشویی نیز با آن روبرو هستیم و بطور کاملا طبیعی زن و مرد نسبت به هم وابسته می‌شوند و همدیگر را دوست می‌دارند.

وقتی زن و شوهر در زندگی از هم جدا و بریده می‌شوند این سلول های هیجانی با توجه به پژوهش‌های فیزیکی و روانشناسی، حافظه دارند و باعث می‌شوند حافظه سلول‌های مغزی تمام خاطرات زوج را در اتاق خود انبار کند و به تناسب به طوراتوماتیک در زندگی بعدی و یادآوری خاطرات و رنجهای گذشته، آسیب‌های زندگی قبلی، آسیب‌های روانی، آسیب‌های زیستی، آسیب‌های بدنی و آسیب‌های اجتماعی و... در موقعیت‌ها تداعی می‌شود و این تاثیر بسیار بزرگی را در سیستم روانی فرد به جا می‌گذارد.

با این حال نمی توان گفت که با گذشت زمان فرد می تواند تمام خاطرات خود را با زوج قبلی فراموش کند. واژه ای به اسم «زمان» در دنیای درمان وجود ندارد و بنابراین باید با قاطعیت به جنگ استرس‌های بعد از طلاق رفت؛ زیرا اثرات راه حلی به نام «گذشت زمان» بسیار کوتاه است و بعد از مدتی این رسوباتی که از قبل در ذهن ایجاد شده، باقی خواهد ماند.


تمام خاطرات و آسیب های بعد ازطلاق زندگی زناشویی می‌ماند و در زندگی مشترک بعدی برمی‌گردد و افرادی که در زندگی اشان مجبور به طلاق می شوند، نیاز به جلسات متعدد «روان درمانی» فردی دارند تا بتوانند آن خاطرات را تخلیه و یا آن بینش‌ها و راه حل هایی که در خصوص تعارض هایی که به ارث بردند و در ذهن آنها تداعی می شود را پیدا کنند.

در نتیجه باید با مشاوره یک متخصص روانشناس تمام ذهن خود را متمرکز کنند و با سپردن تمام دغدغه هایشان به دست زمان خود را رها نکنند، شاید این راه حل در مقطعی از زمان مشکل را حل کند، ولی در زندگی مشترک مجددا آن رسوبات خود را نشان می دهند؛ زیرا زخم‌های دوران زندگی بعد از طلاق بدون شک نیاز به بخیه‌هایی دارد که نیازمند دست‌های روانشناسان و مشاوران است که به این دوستان کمک کنند مشکلات روانی را به حداقل برسانند تا در انتخابات بعدی با کشمکش و آسیب این مسیر را طی نکنند.

همچنین فشارهای غیر منطقی و باورهای اجتماعی و خانواده بسیار در این امر مهم بوده تا فرد مطلقه به سرعت اقدام به ازدواج دوباره کند و با مشاوره و متخصصین می‌توان دنیا و مسیر زندگی فرد آسیب دیده را به سمت امیدواری های بیشتر سوق داد.

در ضمن خود روانشناسان در لابه لای برنامه خود طبق روحیات فرد طلاق گرفته، می‌توانند با محوریت اوقات فراغت، شرکت در فعالیت های ورزشی، روابط اجتماعی، باهم بودن و از این قبیل برنامه‌ها به فرد بدهد که بتواند در فشار قرارنگیرد و در گروه‌های اجتماعی شرکت و از استعدادهای خود استفاده کنند.

نکته برای فکر کردن مانند افراد موفق


نارنجی: استیو جابز، لری پیچ، بیل گیتس و… همه اینها افراد موفق و هوشمند در دنیای فناوری به حساب می آیند. تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که این افراد چگونه فکر کرده اند و چطور توانسته اند به موفقیت شان برسند؟

شاید شما هم جزو کسانی باشید که علاقمند هستند پا به درون این دنیای بزرگ برای رقابت و پیشرفت بگذارید. اگر چنین است بد نیست با ۱۲ فرمول مهم برای پیشرفت در این مسیر آشنا شوید.

برای فکر کردن وقت بگذارید:
اگر می خواهید بهتر فکر کنید باید روی آن کار کنید و وقت بگذارید. باید در هفته یک زمان مشخص برای فکر کردن داشته باشید. اکثر افراد موفق و مدیران خوب بخشی از زمان شان را به فکر کردن اختصاص می دهند. برای مثال آقای دن کتی هر دو هفته یک بار، یک زمان نیم روز را به فکر کردن اختصاص میدهد و هر ماه یک روز کامل را به این کار اختصاص می دهد. همچنین او هر سال هم دو یا سه روز را به صورت کامل به فکر کردن اختصاص می دهد.

انرژی تان را در جای درست مصرف کنید:
از قانون ۸۰/۲۰ استفاده کنید. باید هشتاد درصد از انرژی تان را روی ۲۰ درصد کارهای مهم تر صرف کنید. فراموش نکنید که شما نمی توانید به همه چیز و همه کار برسید و مهم این است که درست انتخاب کنید.

مهم ترین کارها و اهداف را در زندگی تان مشخص کنید و هشتاد درصد از وقت و انرژی تان را به آن اختصاص دهید.

افراد باهوش خودشان را در مقابل تفکرات متفاوت قرار می دهند:
این مهم است که خودتان را در مقابل تفکرات و عقاید مخالف خودتان قرار بدهید. سعی کنید با کسانی ارتباط داشته باشید که تفکرات و ایده های شما را به چالش می کشند و با آنها مخالفت می کنند. این موضوع سبب می شود که اشکلات کار خودتان را بهتر پیدا کنید و تفکر منطقی تری داشته باشید.

ایده داشتن و عمل کردن: تفاوت از زمین تا آسمان
داشتن فکر خوب و ایده های زیاد شاید سخت نباشد. اما تمام آنها زمانی ارزش دارند که به آنها عمل کنید. رویا پردازی به تنهایی ارزش زیادی ندارد و کار شما وقتی ارزشمند است که به آنها عمل کنید. در طرف دیگر باید بدانید که هر ایده ای طول عمر خودش را دارد. اگر دیر برای اجرایش بجنبید ممکن است تاریخ مصرف اش گذشته باشد.

ایده های خام نیاز به پخته شدن دارند:
هیچ وقت دنبال ایده ای که ناگهانی به ذهن تان رسیده، نروید. کمی زمان بگذارید و روی آن فکر کنید. بسیاری از ایده های ناگهانی که در ابتدا طلایی به نظر میرسند، با ساعاتی تفکر به نظر خنده دار و غیر منطقی می آیند. هر ایده ای را باید تحت بررسی قرار بدهید و نکات مثبت و منفی اش را بررسی کنید. اگر در نهایت نتیجه مثبت بود آن وقت می توانید دنبالش بروید.

افراد باهوش با افراد باهوش می چرخند!
اگر می خواهید خوب فکر کنید سعی کنید در ارتباطات اجتماعی تان با افرادی زندگی کنید و سروکار داشته باشید که آنها هم خوب فکر می کنند و انسان های باهوش به شمار می آیند. کمک آنها سبب می شود که شما هم ایده ها و تفکرات بهتری را پرورش بدهید.

این جمله معروف را شنیده اید که «هر انسانی را می توان از روی دوستش شناخت؟» واقعیت این است که اطرافیان روی فکر کردن شما تاثیر می گذارند بنابراین آنها را با دقت انتخاب کنید.

عقاید عمومی را قبول نداشته باشید:
اگر عموم مردم چیزی را قبول داشته باشند دلیل نمی شود که شما هم آن را قبول کنید. در بسیاری از موارد اکثرا مردم موردی را بدون فکر کردن قبول می کنند چون افراد زیادی آن عقیده را قبول دارند. (که آن هم نتیجه فکر نکردن است) بسیاری از ایده های نو و محصولات با قبول نکردن تفکرات عامه به موفقیت رسیده اند. بنابراین در مورد هر ایده و عقیده ای خودتان فکر کنید و به تفکرات عامه توجه نداشته باشید.

برای اینکه متفاوت فکر کنید کارهای متفاوت انجام بدهید:
روش های متفاوتی برای انجام کارهایتان امتحان کنید. با افراد جدیدی آشنا شوید و کتاب های مختلفی بخوانید. حتی کتاب هایی که ممکن است به نظرتان خسته کننده بیایند. نکته در اینجا است که خودتان را در برابر جریان ایده ها و تفکرات مختلف قرار بدهید تا یک بعدی فکر نکنید.

ایده های شما همیشه درست نیست:
نباید این تفکر را داشته باشید که همیشه درست فکر می کنید و کار درست را انجام می دهید. برای نظرات دیگران هم ارزش قایل شوید و سعی کنید از اشتباه هایتان درس بگیرید. همه ما در زندگی مرتکب اشتباه های زیادی می شویم.

برای روزتان برنامه ریزی کنید:
افراد زیادی برای هر روزشان برنامه ریزی می کنند. اما افراد باهوش برای روز، هفته، ماه و آینده طولانی مدت شان برنامه مشخص دارند. کسی که دارای هدف و برنامه است هیچ کاری را بدون دلیل انجام نمی دهد. آنها حتی در مهمانی و تفریح هم به دنبال یادگیری و نزدیک شدن به هدف هایشان هستند.

«انجام میدهم» و «می توانم» افعال شما هستند
افراد خلاق خودشان را صرف ایده ها می کنند آنها از سختی کشیدن لذت می برند. از شکست ترسی ندارند و سعی می کنند با دیگر افراد خلاق ارتباط داشته باشند. می توان روی حرف آنها حساب کرد و منفی فکر نمی کنند. از نظر آنها مشکلات به راحتی قابل حل شدن است. هنری فورد جمله مشهوری دارد که می گوید: «انجام دادن هیچ کاری واقعا سخت نیست. اگر آن را به قطعات کوچکتر تقسیم کنی»

افراد خوشبین واقع گرا نیستند:
اگر ذاتا انسان خوشبینی باشید باید مراقب خودتان باشید. اگر فکر کنید که همه چیز به خوبی و درستی پیش میرود کاملا در اشتباه اید و وقتی متوجه می شوید که اتفاق های جبران ناپذیری افتاده است.

داشتن یک دیدگاه واقع گرا سبب می شود که هر چه سریع تر مشکلات را پیدا کنید و برای رفع آنها بکوشید. برا اینکه انسان واقع گرایی باشید باید ۱-واقعیت ها را قبول کنید ۲-به سختی تلاش کنید ۳-به مزایا و معایب هر چیزی فکر کنید ۴-به بدترین حالت ممکن در هر کاری فکر کنید و برایش برنامه ریزی کنید و نهایت ۵-بر اساس منابع موجود و واقعیت ها فکر کنید و برنامه ریزی کنید.

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

افزایش خطر افسردگی بخاطر میگرن

 

طبق نتایج یک مطالعه‌ در کانادا، افرادی که میگرن دارند، ممکن است بیشتر در معرض خطر افسردگی بالینی قرار بگیرند.


به گزارش رویترز در تاریخ ۲۶ نوامبر ۲۰۱۱ (۵ آذر)، این مطالعه که در مجله «سردرد» منتشر شده است، همچنین نشان داده که این رابطه دوطرفه است و افرادی که دارای افسردگی بالینی Clinical depression هستند نیز، ممکن است دچار سردردهای میگرنی شوند.
دکتر مودگیل معتقد است که افراد مبتلا به میگرن Migraine و افسردگی باید بدانند که با مشاهده علائم یکی از این دو بیماری، احتمال خطر ابتلاء به دیگری وجود دارد.

این محقق که اطلاعات ۱۵۰۰۰ نفر را بین سال‌های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۷ مورد بررسی قرار داد، دریافته است که طی این ۱۲ سال ۱۵ درصد از این افراد مبتلاء به افسردگی و ۱۲ درصد مبتلا به میگرن بودند.

با بررسی نتایج، مشخص شد کسانی که میگرن دارند، ۸۰ درصد احتمال مبتلاء شدن به افسردگی در آنان بیشتر از سایر افراد است. در مقابل، کسانی که افسردگی داشتند، ۴۰ درصد، احتمال ابتلا آنان به میگرن، بیشتر از سایر افراد بود.

البته این تحقیق، دلیل رابطه میان افسردگی و میگرن را مشخص نکرده است.

علل افسردگی در آقایان

روانپزشکان می‌گویند: با این حال علائم افسردگی در مردان می‌تواند متفاوت از علائم این بیماری در زنان باشد. بعلاوه مردان خیلی به ندرت می‌پذیرند که به این اختلال مبتلا هستند و خیلی کمتر برای بهبود حال خود به یک متخصص مراجعه می‌کنند.
 
به گزارش روزنامه اکسپرس، متخصصان انستیتو ملی سلامت روان در آمریکا در مطالعه جدیدی خاطرنشان کردند: اکثر مردان از علائم جسمی ناشی از افسردگی ناآگاه هستند اما اگر این اختلال تشخیص داده نشده و درمان نشود، می‌تواند پیامدهای بسیار نامطلوب و غیرمنتظره‌ای داشته باشد.
 
برخی از مهمترین و شایعترین علائم و نشانه‌های افسردگی در مردان عبارتند از:
-‌ دشواری در تمرکز
-‌ عصبانیت و پرخاشگری مداوم و تحریک پذیری
- سوء مصرف مواد به طور مداوم
- از بین رفتن میل جنسی
- دردهای مزمن و مشکلات هاضمه‌ای
- بی تعادلی در خواب
- خستگی افراطی و بیش از حد
 
اغلب مردان مبتلا به افسردگی به سختی می‌تواند روی کار خود متمرکز شوند یا اینکه ناخودآگاه بیشتر ترجیح می‌دهند روی موضوعات و افکار منفی متمرکز شوند. افسردگی توان فرد را برای تفکر شفاف و واضح دچار اختلال می‌کند و مانع از تصمیم گیری‌های مناسب و یا انجام کارهای پیچیده می‌شود. همچنین برخلاف زنان که با گریه کردن احساس غم و افسردگی خود را بروز می‌دهند، مردان این احساس را با خشم و پرخاشگری ظاهر می‌کنند. در برخی موارد نیز مردان، افسردگی خود را با نشان دادن خصومت نسبت به یک فرد یا یک موقعیت خاص، تشدید می‌کنند. بعلاوه مردان افسرده در شرایط عادی، تحریک پذیری بالا و غیرمعمولی دارند.
 
علاوه بر اینها خواب خیلی زیاد یا خیلی کم یک نشانه معمول دیگر افسردگی است. بسیاری از بیماران افسرده نیز از احساس دائمی خستگی و رخوت رنج می‌برند. اکثر آنها یک حس دائمی از خستگی را تجربه می‌کنند و فاقد انگیزه کافی برای کامل کردن کارهای روزانه دارند.
 

۱۰ فرمان برای فرار از خجالت

۱۰ فرمان برای فرار از خجالت

می‌گویند توماس ادیسون  عاشق نمایش بود و عاشق نمایش‌نامه‌های شکسپیر. او از وقتی ۸ ساله بود، دلش می‌خواست بازیگر تئاتر بشود و حتی در دوران نوجوانی‌اش هم برای رسیدن به این آرزو تلاش کرد اما موفق نشد. می‌دانید چرا؟ چون خجالتی بود! در زندگی‌نامه‌اش نوشته‌اند که او سال‌ها به خاطر صدای زنانه‌اش خجالت می‌کشید در میان جمع، صحبت کند. آن نوجوان خجالتی، خوشبختانه بازیگر تئاتر نشد و شد: توماس ادیسون! همان ادیسونی که زندگی امروز را بدون اختراعات او حتی نمی‌شود تصور کرد... کودکان، ‌نوجوانان و جوانانی که امروز خجالتی هستند، در هیچ محضری امضا نکرده‌اند و به هیچ کسی تعهد نداده‌اند که فردا و پس‌فردای روزگار هم خجالتی و کمرو باشند.

۱. وقتی به یک محفل رودربایستی‌دار، مثلا به یک مهمانی رسمی، دعوت می‌شوید؛‌ وقتتان را طوری تنظیم کنید که زود برسید. این نکته در عین سادگی، بسیار مهم است. حداقل فایده‌اش این است که با سنگینی فضای جلسه، زودتر آشنا می‌شوید و کم‌کم ترستان از آن جمع می‌ریزد. امتحان کنید! وقتی یک جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ می‌شود، حس خجالت‌تان خیلی کم‌تر است نسبت به وقتی که ناگهان به یک مجلس شلوغ وارد می‌شوید. معمولا آنهایی که زودتر به چنین محافلی می‌رسند، راحت‌تر با تازه‌واردها ارتباط برقرار می‌کنند.

۲. دلتان می‌خواهد وقتی به یک جمع وارد می‌شوید، چگونه رفتار کنید؟ خوش‌برخورد؟مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ و...؟ خب، همه این‌ها را می‌توانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین کنید. همه ما آدم‌ها کمی تا قسمتی بازیگریم. نقش‌آفرینی جلوی دوربین شاید کار آسانی نباشد ولی نقش‌آفرینی در خلوت و در مقابل آینه مطمئنا کار آسانی است. تمرین‌های مکرر این چنینی، ناخودآگاهتان را به همان سمتی می‌برد که بیشتر تمرینش را می‌کنید و کم‌کم شما هم همانی خواهید شد که دلتان می‌خواهد.

۳. ماشین یک نفر وسط خیابان خراب شده و روشن نمی‌شود و حالا راننده منتظر است کسی بیاید کمکش کند و ماشین را هُل بدهد... همسایه‌تان دارد از بازار برمی‌گردد و دستش حسابی پُر است، زنبیل دارد از دستش می‌افتد... پیرمرد مغازه‌دار، زورش نمی‌رسد به تنهایی، کرکره مغازه را بدهد بالا... خب، چرا معطلید؟ مگر نمی‌خواستید تمرین‌های ضد خجالت را شروع کنید؟ چه بهتر از این؟ با این تیر، خیلی بیشتر از یکی دو نشان را خواهید زد. مطمئن باشید. خرجش فقط دو کلمه است: کمک نمی‌خواهید؟ (البته لبخند و ارتباط چشمی را هم هنگام ادای این دو کلمه فراموش نکنید.) نمی‌دانید چقدر موثر است!

۴. از هم‌صحبت خودتان تعریف کنید. اینکه دیگر کاری ندارد. هم آسان است، هم موثر. اغلب آدم‌ها وقتی ازشان تعریف می‌کنید،‌ ذوق می‌کنند و بیشترشان آن‌قدر ذوق می‌کنند که به هیچ قیمتی حاضر نمی‌شوند هم‌صحبتی با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجرای این تکنیک باید مواظب مغزتان هم باشید چرا که ممکن است جای دندان‌های کسی که ازش تعریف کرده‌اید، رویش باقی بماند. ضمنا،‌ هنگام تعریف و تمجید از این و آن، به هیچ وجه لازم نیست دروغ بگویید. اگر کمی دقت کنید، مطمئنا در هر آدمی بالاخره یک چیزی پیدا می‌کنید که قابل تعریف باشد. البته تعریف‌‌هایتان هم نباید خیلی بی‌ربط باشد. مثلا وقتی کسی دارد درباره یک موضوع فلسفی با شما صحبت می‌کند، خیلی بی‌ربط است اگر بگویید:‌ <پیراهن‌تان چقدر قشنگ است>! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقه‌مند نشان بدهید و از جالب بودن آن موضوع صحبت کنید.

۵. ارتباط چشمی در برقراری یک ارتباط موثر، خیلی مهم است. حتما به چشم طرف مقابلتان نگاه کنید، چه وقتی که دارید صحبت می‌کنید، چه وقتی که دارند با شما صحبت می‌کنند. این ارتباط چشمی را ترجیحا با یک لبخند ملایم و حالت دوستانه همراه کنید. اگر به هر دلیلی از برقراری یک ارتباط چشمی مناسب ناتوانید، سعی کنید به پیشانی طرف مقابل‌تان نگاه کنید. از معجزه نفس‌های عمیق هم غافل نشوید که به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت کنید که با نفس‌های عمیق، آرامش را به وجودتان برگردانید. این تمرین را می‌توانید خیلی راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهید. مطمئن باشید که هیچ‌کس نمی‌فهمد این کار شما چه معنایی دارد. باور کنید که اصلا کسی حواسش به شما نیست. راحت باشید.

۶. خیلی هم ایده‌آل‌گرا نباشید! قرار نیست با هر جوکی که شما تعریف می‌کنید، همه غش و ریسه بروند. قرار نیست با هر حرفی که می‌زنید، همه به‌به و چه‌چه کنند. برای هیچ‌کس دیگری هم قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. مطمئن باشید که دیگران هم استانداردهای خود‌شان را این‌قدر دستِ‌ ‌بالا تعریف نمی‌کنند. وقتی در یک جمع حضور دارید، کسی از شما انتظار ندارد که فوق‌العاده باشید. برای جمع، این مهم است که شما با آنها ‌همراه باشید، فقط همین. این را هم یادتان باشد که خیلی از خانم‌ها و آقایان اصلا با آدم‌های پرحرف و شوخ و مجلس‌آرا میانه خوبی ندارند. و یک خبر خوب دیگر برای خجالتی‌های عزیز: سکوت و کم‌حرفی شما را معمولا به پای فروتنی، حجب و حیا و بزرگ‌منشی‌تان می‌گذارند و چه صفتی بهتر از فروتنی؟ راستی یادتان باشد که، در ملاقات اول‌تان با هیچ‌کس زیاد حرف نزنید و اطلاعات شخصیتان را رو نکنید. چه لزومی دارد؟ این کار را متاسفانه بعضی‌ها برای پنهان کردن آن حس خجالت درونی‌ انجام می‌دهند. غافل از اینکه دیگران، این کار را غالبا این‌طور تفسیر و تعبیر می‌کنند که فاعلان این فعل، آدم‌های کم‌ظرفیت و سرخورده یا آدم‌های گوشه‌گیر و تنهایی هستند.

۷. هیچ‌وقت هیچ‌کس را تحقیر نکنید و خصوصا در حضور جمع از چنین کارهایی پرهیز کنید. همه ما آدم‌ها به آرامش و کمک دیگران احتیاج داریم، نه به دشمنی و آزار و اذیتشان. مطمئنا وقتی شما کسی را تحقیر یا مسخره کنید، او هم به دنبال بهانه‌ای خواهد گشت تا این لطف شما را جبران کند! انرژی منفی برای این و آن نفرستید تا انرژی منفی برایتان نفرستند. موقع انتقاد کردن از این و آن هم، یادتان باشد که نباید از هیچ‌کس در حضور جمع با تندی و خشونت انتقاد کنید. وقتی ارتباطتان با دور و بری‌ها دوستانه و صمیمیانه باشد، آنها هم برای رفع مشکلات‌تان و از جمله برای رفع این حس خجالت درونی به شما کمک خواهند کرد.

۸. قرار نیست که یک‌شبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذله‌گو و پرحرفی که مجلس آرایی می‌کند و... این حتی با تلاش‌ شما هم به سرعت به دست نمی‌آید. آدم‌ها ذات شان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن یک مهارت است که با تمرین به دست می‌آید. به تکنیک‌‌های ضد خجالت هم باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژیتان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت بخصوص می‌گذارید خیلی زودتر به نتیجه می‌رسید. مثلا پیش‌دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع صحبت با لبخند را تمرین کنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال کمک به دیگران، کمک به سایر خجالتی‌های جمع، تعریف‌های بجا و . . . . هم همین طور. به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقتتان را بگیرد. هرچه سخت‌تر به دست بیاورید، سخت‌تر از دست می‌دهید. این یادتان باشد!

۹. همیشه آماده و به‌روز باشید. مطلع و گوش به زنگ. کتاب بخوانید، روزنامه، مجله، اینترنت و . . . اخبار روز دنیا را پیگیری کنید. اخبار هنری،‌فرهنگی، علمی، سیاسی و . . . داشتن این اطلاعات به شما کمک می‌کند که همیشه حرف‌های شنیدنی در آستین داشته باشید. سوال‌های حاضر و آماده هم غنیمتند. از این قبیل سوال‌ها همیشه همراه داشته باشید. طرح یک سوال صمیمانه و مودبانه معمولا نقطه شروع مناسبی برای ورود به بحث دیگران است و هر قدمی هم در چنین هم‌کلامی‌هایی بردارید، مطمئنا قدم بعدی آسان‌تر و آسان‌تر می‌شود. از سلیقه‌ها و علاقه‌های دوروبری‌هایتان هم باید باخبر باشید. این‌طوری راحت‌تر می‌توانید هم‌صحبت‌شان شوید. وقتی می‌خواهید سر صحبت را با یک جماعتی باز کنید یا وقتی که می‌خواهید در یک بحث گروهی شرکت کنید، باید این را ارزیابی کنید که آیا آنها هم مایلند حرف‌های شما را بشنوند و اصلا آیا شما خوب به حرف‌های آنها گوش داده‌اید یا نه. بی‌محابا حرفشان را قطع نکنید. بهتر است مودبانه و آرام‌آرام به هر بحثی وارد شوید.

۱۰. اگر خجالتی باشید، احتمالا تنهایی را به فعالیت‌های جمعی ترجیح می‌دهید. خب، می‌توانید از این فرصت مغتنم استفاده کنید و چیزی یاد بگیرید. آدم‌هایی که تنهایی را دوست دارند، معمولا روحیه‌شان با هنرآموزی جور است. روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. موسیقی، ‌نقاشی، ‌خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفستان را به وضوح افزایش خواهد داد. تا می‌توانید کتاب بخوانید و اطلاعات کسب کنید. روزنامه، مجله، برنامه‌های آموزشی، اینترنت و... به زودی، روزی می‌آید که باید حرفی برای گفتن داشته باشید. خودتان را برای آن روز آماده کنید.

برون‌گرا هستید یا درون‌گرا؟ خود را بشناسید

برنا: همانطور که می‌دانید، ما انسان‌ها دارای ویژگی‌های شخصیتی مختلفی هستیم، تفاوت این ویژگی‌ها در افراد موجب می‌شود که مادر موقعیتی یکسان رفتارهای متفاوتی از دیگران داشته باشیم.

یکی از این خصوصیات شخصیتی که به دلیل تاثیر بر همه جنبه‌های زندگی ما توجه زیادی را به خود جلب کرده است، «درون‌گرایی» و بعد دیگر آن «برون‌گرایی» است. برای آگاهی از چگونگی تاثیر این ویژگی بر زندگی در آغاز بهتر است با تعریف این مفاهیم آشنا شویم.

«درون‌گرایی» رفتاری است که با دیدگاه درونی، ذهنی همراه است. فرد «درون‌گرا» آمادگی بیشتری برای خودداری و تسلط بر نفس از خود نشان می دهد. این افراد کمتر تمایل به حضور درجمع دارند و بیشتر دقت خود را به مطالعه و فعالیت‌های ذهنی انفرادی می‌گذرانند.

«برون‌گرایی» رفتاری است که با دیدگاه عینی و خارجی مشخص شده و با فعالیت عملی بالاتری همراه است، افراد «برون‌گرا»  از آمادگی کمتری برای تسلط بر نفس خویش برخوردارند. معمولا نسبت به افراد درونگرا اعتماد به نفس بالاتری دارند بودن در جمع و فعالیت های گروهی را بر فعالیت های انفرادی ترجیح می دهند.

در گذشته تصور می شد که یکی از دو بعد «درون‌گرایی» بر دیگری از ارجحیت دارد. اما مطالعات اخیر نشان داده اند که چنین فرضی صحت نداشته و هر از این ویژگی ها دارای نقاط ضعف و قوتی است. در جدول زیر مهمترین تفاوت های افراد «برون‌گرا» و «درون‌گرا» در حیطه های مختلف که سبب تفاوت خواسته ها، نیازها، علایق و در نتیجه احساسات و رفتارهای آنها می شود، مطرح شده است.

«برون‌گرایی»


حل مساله: تمایل به با صدای بلند فکر کردن، خطور کردن بهترین راه حل ها به ذهن در هنگام حرف زدن، نادیده گرفتن نظرات دیگران، علاقه به شرکت در بحث های گروهی به منظور حل مشکل

ارتباطات: ترجیح ارتباط رو در رو در صورت امکان، تمایل به دیدن واکنش ها و رفتارهای غیرکلامی، نیاز به بازخورد فوری، عدم علاقه به نوشتن خاطرات روزانه یا ایمیل های طولانی، جستجو برای یافتن فرصت هایی جهت گفتگو و فعالیت های اجتماعی

تصمیم گیری: دریافت اطلاعات از دیگران قبل از تصمیم گیری تمایل به سریع عمل کردن در موقع بحرانی
تعاملات بین فردی: انرژی گرفتن از تعامل با دیگران و احساس تخلیه انرژی به واسطه تحمل تنهایی به مدت طولانی، داشتن دوستان و آشنایان زیاد

توجه و تمرکز: تمرکز زیاد روی افراد و اشیا دور و بر، ناتوانی در تمرکز به هنگام سکوت، خسته شدن از اجبار به نشستن و توجه طولانی مدت به یک شی یا موضوع، اهمیت ندادن به عوامل مزاحم

نقاط قوت طبیعی: انرژی دادن به افراد و گروه ها، توانایی سریع عکس العمل نشان دادن، به وجود آمدن احساس شور و هیجان، آشنا کردن افراد به یکدیگر

نقاط ضعف طبیعی: ندادن فضا به دیگران برای صحبت کردن، توجه نکردن به اطلاعات دیگران، ننوشتن درباره مشکلات، واکنش نشان دادن قبل از فکر کردن

چگونه باعث آزار دیگران می شوند: با صحبت کردن و جلب توجه زیاد و اجازه ندادن به دیگران برای مطرح کردن خود در جمع

سوء تعبیر دیگران در مورد آنها: شاید دیگران انها را افرادی خودخواه که برای دیگران ارزشی قائل نیستند تصور کنند.

«درون‌گرایی»


حل مسئله: تمایل به پردازش درونی اطلاعات، خطور کردن بهترین راه حل ها به هنگام سکوت و تنهایی، نیاز به افزایش دانش و آگاهی قبل از بحث درباره مشکل مورد نظر

ارتباطات: ترجیح دادن ایمیل و پیام های صوتی، اجتناب از تعاملات غیرضروری، عدم علاقه به هدر دادن وقت با بحث و گفت و گو، تمایل به فکر کردن قبل از عمل، عدم علاقه به جلسات و ملاقات های طولانی مدت، جستجو برای یافتن فرصت هایی جهت تنهایی و سکوت

تصمیم گیری: تصمیم گیری مستقل دو بدون دخالت دیگران برایشان خوشایندتر است، نیاز داشتن به زمان قبل از شروع فعالیت

تعاملات بین فردی: احساس تخلیه انرژی به واسطه تعاملات زیادی، اجتماعی و نیاز به تنهایی برای نیرو گرفتن دوباره، بودجه بندی دقیق" زمان مخصوص به دیگران"

توجه و تمرکز: تمرکز زیاد روی افکار و نظرات درونی، اغلب مشغول گفتگوی درونی بودن، لذت بردن از تمرکز در سکوت بر یک موضوع، ناراحت شدن از عوامل مزاحم

نقاط قوت طبیعی: آرام کردن افراد و گروه ها، ارزیابی موقعیت قبل از عمل کردن، گوش دادن به نظرات دیگران، مستقل عمل کردن

نقاط ضعف طبیعی: ناتوانی از در میان گذاشتن افکارشان با دیگران، مشورت نگرفتن از دیگران، تاکید بیش از حد بر نوشتن، فکر کردن خیلی زیاد قبل از اقدام به عمل

چگونه باعث آزار دیگران می شوند: با ناتوانی در ابراز عقاید، شرکت نکردن در بحث ها یا واکنش نشان ندادن نسبت به حرف های دیگران

سوء تعبیر دیگران در مورد آنها: ممکن است دیگران به اشتباه آنها را افرادی کناره گیر، خجالتی و غیرصمیمی تلقی کنند.

آشنایی ما با ویژگی های شخصیتی خود و اطرافیان مان باعث می شود که با پذیرش این تفاوت ها و احترام گذاشتن به آنها در برخورد با دیگران رفتار معقولانه تری داشته باشیم.

آزمون «برون‌گرایی»


آزمون زیر به شما کمک می‌کند تا حدس و گمان‌هایی را که در مورد این جنبه از شخصیت‌تان دارید به یقین تبدیل کرده و با توجه به شناخت و آگاهی که در مورد خودتان به دست آورده‌اید، در انتخاب شریک زندگی معقولانه تر عمل کنید.

عبارات زیر را با دقت خوانده و با انتخاب یکی از گزینه های بلی یا خیر به آنها پاسخ دهید.

عبارت
1.آیا شمار سرگرمی های متنوعی دارید؟
2.آیا فرد پرحرفی هستید؟
3.آیا نسبتا با نشاط و سرزنده هستید؟
4.آیا می توانید در یک مهمانی شاد شرکت کرده و لذت ببرید؟
5.آیا از ملاقات با افراد جدید لذت می برید؟
6.آیا معمولا در موقعیت های اجتماعی، حضور غیرفعال دارید؟
7.آیا علاقه زیادی به گردن کردن دارید؟
8.آیا مطالعه را به ملاقات با مردم ترجیح می دهید؟
9.آیا دوستان زیادی دارید؟
10.آیا خود را فرد بی قیدی می دانید؟
11.آیا معمولا در پیدا کردن دوستان تازه پیشقدم می شوید؟
12. آیا وقتی با دیگران هستید، اغلب ساکت می مانید؟
13. آیا می توانید به آسانی به یک مهمانی نسبتا کسل کننده، جان ببخشید؟
14. آیا دوست دارید برای دوستان خود لطیفه و داستان های خنده دار تعریف کنید؟
15.آیا معاشرت با مردم را دوست دارید؟
16. آیا در گفتگو با مردم، معمولا حاضرجواب هستید؟
17.آیا دوست دارید کارهایی را که سرعت عمل لازم دارند، انجام دهید؟
18. آیا اغلب فعالیت هایی بیشتر ازآنچه وقت در اختیار دارید، به عهده می گیرید؟
19.آیا می توانید یک مهمانی راه بیندازید؟
20.آیا هیجان و شلوغی زیاد در اطرافتان را دوست دارید؟
21.آیا دیگران فکر می کنند شما فرد با نشاط و دل زنده ای هستید؟

نمره گذاری: برای به دست آوردن نمره نهایی به هر گونه بلی یک امتیاز و هر گزینه خیر، امتیاز بدهید. البته در سوالات 6، 8 و 12 نمره گذاری به صورت معکوس انجام می شود، یعنی به گزینه بلی، امتیاز و به گزینه خیر یک امتیاز تعلق می گیرد. در پایان، امتیاز همه 21 عبارت را با هم جمع کنید.

تفسیر نتایج
نمره بالاتر از 14: احتمالاً شما فرد برونگرایی هستید و از این رو شما برای اداره امور زندگی خویش به انگیزه ها ومحرک های قوی نیاز دارید. احتمالاً شما بیشتر دارای دیدگاه عینی و خارجی بوده و دارای فعالیت عملی عالی هستید.ولی میزان تسلط بر نفستان نسبت به افراد درون گرا کمتر است. شما مایلید که بر محیط اطراف خود تاثیر گذارده و به رقابت با دیگران پرداخته و در مجامع عمومی بیشتر ظاهر می شوید.

نمره پایین تر از 14: امتیاز شما گویای این است که احتمالاً فرد درونگرایی هستید. شما برای شروع یا ادامه دادن کارها و فعالیت هایتان به انگیزه ها و محرک های خیلی قوی نیاز ندارید. افراد درون گرا دارای دیدگاه درونی و ذهنی هستند و آمادگی بیشتری را باری خودداری و تسلط بر نفس خویش از خود نشان می دهند. احتمالاً شما ترجیح می دهید اوقات خود را به مطالعه گذرانده و بیشتر تنها باشید و چون از تنهایی لذت می برید، کمتر مایل به معاشرت با دیگران هستید.

گاهی وقت ها، بعضی از ما به دلیل زندگی با افرادی که از نظر این ویژگی شخصی با ما تفاوت دارند، دچار تعارض هایی می شویم. از آنجایی که همیشه تغییردادن خودمان، راحت تر از تغییر دادن دیگران است، راهکارهای زیر می توانند به ما کمک کنند تا از میزان برونگرایی یا درونگرایی خود بکاهیم و بدین ترتیب با دوست یا اعضای خانواده مان صمیمت و سازگاری بیشتری داشته باشیم.

راهکارهایی برای «درون‌گرا»


1-شرکت در فعالیت های جمعی مورد علاقه
ممکن است از اینکه به مهمانی یا گردش برویم خوشمان نیاید. اما به هر حال هر یک از مابه موضوعاتی مانند یک فعالیت هنری (مانند نقاشی) یا ورزشی (مثل والیبال) و ... علاقه مندیم و از انجام دادن آنها لذت می بریم بهتر است که این کارها را به صورت گروهی انجام دهیم. در نظر داشته باشیم که منظور از ارتباط اجتماعی فقط شرکت در مهمانی نیست.

2-بالا بردن اطلاعات
گاهی اوقات اتفاق می افتد که ما در جمعی حضور داریم، همه در حال حرف زدن هستند و ما احساس می کنیم که هیچ حرفی برای گفتن نداریم. بهتر است قبل از حضور در جمع موضوعات احتمالی مورد بحث را پیش بینی کرده و در مورد آنها اطلاعاتی به دست آوریم.

3-ابراز احساسات در خانواده
برای اینکه بتوانیم احساسات مثبت و منفی خود را به دیگران ابراز کنیم، باید این کار را از صمیمی ترین عضو خانواده یا دوستمان شروع کنیم. اگر ما خود را موظف کنیم که هر روز حداقل یک بار در مورد احساساتمان با شخصی صحبت کنیم، کم کم به این کار عادت خواهیم کرد.

راهکارهایی برای «برون‌گراها»
1-شمردن اعداد
اگر ما افراد برونگرا هستیم با خود تمرین کنیم که قبل از زدن حرفی یا انجام عملی تا 10 بشماریم، واکنش های معقول تر و سنجیده تری خواهیم داشت، چه بسا در بعضی موارد تصمیم بگیریم که صحبت نکنیم و به دیگران نیز اجازه دهیم تا نظراتشان را مطرح کنند.

2-فرصت دادن به دیگران
می توانیم از یکی از اعضای خانواده یا دوست صمیمی مان تقاضا کنیم که هر گاه در جمعی زیاد صحبت می کنیم و به دیگران اجازه حرف زدن نمی دهیم، با یک کلمه رمزی ما را متوجه این موضوع کند.

3-شناختن علاقه فردی
یک انسان هرقدر هم برونگرا باشد، باز هم فعالیت انفرادی هست که از انجام آن لذت ببرد. شناسایی این علاقه و پرداختن به آن کمک می کند تا افراد برونگرا لذت بردن از تنهایی را نیز تجربه کنند و از تنهایی بی تاب نشوند.

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

افزایش اعتماد به نفس

1-در مقابل آینه بایستید و از خود تعریف کنید:
 
این کار در کسب اعتماد به نفس، بسیار مؤثر است. هر روز صبح چند دقیقه این کار را انجام دهید. سعی کنید هنگام نگاه کردن در آینه به موارد مثبت چهره خود نگاه کرده و از آن تعریف کنید.

                                                        افزایش اعتماد به نفس 
 
۲- در حال زندگی کنید:
 
اگر در حال زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه نمایید، فردای شما هم تضمین خواهد شد. چرا که فردای شما محصول عملکرد صحیح امروز شما است. اگر عمر خود را در حسرت دیروز با نگرانی فردا سپری کنید، لحظه‌ها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز می‌باشد.
 
۳- دست دادن خودرا محکم‌تر کنید:
 
به اصطلاح شل و وارفته دست ندهید، به خصوص اگر نظامی هستید، محکم و قدرتمند دست بدهید و همچنین گرم و صمیمانه.
 
۴- به موفقیت‌های خود نگاهی بیندازید:
 
از موفقیت‌هایی که تاکنون داشته‌اید، برای خود لیست تهیه کرده و همراه خود داشته باشید و هرگاه احساس عدم اعتماد به نفس کردید، نگاهی به آن بیندازید.
 
۵- به خودتان تبریک بگویید:
 
حتی از گفتن جمله‌هایی مانند شب بخیر و دوستت دارم به خود امتناع نورزید. حتی برای خود جشن تولد بگیرید و در کل به خودتان برسید.
 
۶- نیروی نگاه خود را تقویت نمایید:
 
افراد نظامی به خصوص آن‌هایی که در شغل فرماندهی بوده‌اند ناخودآگاه نیروی قدرتمندی دارند، اگر می‌خواهید به این مرحله برسید، تمرین مؤثر زیر را انجام دهید: «ساچمه‌ای سیاه را در وسط سینی قرار دهید، و سعی کنید با نگاه خود از فاصله ۲ متری آن را حرکت دهید.»
 
۷- همیشه با خود مبلغی پول داشته باشید:
 
وجود مقداری پول در جیب و کیف شما، اعتماد به نفستان را زیاد می‌کند، تاکنون شما شاید این موضوع را بسیار تجربه کرده باشید.
 
۸- مهم‌تر از همه نه گفتن را یاد بگیرید:
 
بسیاری از افراد، قدرت نه گفتن را ندارند و این موارد برای آنان مشکل‌هایی ایجاد نموده است. اگر پیشنهاد یا درخواستی به شما می‌شود که میل ندارید آنرا بپذیرید، با قاطعیت اما با احترام بگویید نه.
 
۹- فکر کنید که اعتماد به نفس بی‌نظیری دارید:
 
هرگز این فکر را به خود راه ندهید که اعتماد به نفس ندارید، همیشه سعی کنید نسبت به خود فکرهای مثبت و والایی داشته باشید. اگر خودتان فکر کنید که اعتماد به نفس ندارید، چه‌طور انتظار دارید که دیگران فکر کنند که شما اعتماد به نفس دارید. فراموش نکنید که به هرچه فکر کنید، به سرتان می‌آید. اگر فکر کنید که کاری را نمی‌توانید انجام دهید به طور حتم نمی‌توایند. آنچه مهم است، فقط افکار شماست.
 
۱۰- سرعت راه‌رفتن خود را بیشتر کنید:
 
کسی که اعتماد به نفس دارد گام‌های مستحکم بر می‌دارد و هدفمند راه می‌رود. قوی، قدرتمند و پر انرژی باشید.
 
۱۱- سر خود را بالا نگه دارید:

 
این کار باعث می‌شود جریان خون از قلب به مغز (خون شریانی) و از مغز به قلب خون وریدی) به آسانی انجام پذیرد. حجم ریه‌ها افزایش یابد و در واحد زمان، اکسیژن بیشتری با خون مبادله شود. راه‌های هوایی از قبیل نای، نایژه‌ها، حلق وبینی تا حدودی در یک امتداد قرار گیرند و تنفس، راحت‌تر شود، میزان دید بیشتر شود، به برازندگی ظاهری شخص کمک کند و از همه مهم‌تر، اعتماد به نفس شخص را زیاد می‌کند.
 
۱۲- با ترس خود روبه‌رو شوید:
 
مطمئن باشید چیزی که از آن ترس دارید به آن بدی که شما فکر می‌کنید نیستند. روبه‌رو شدن با آنچه شما از آن می‌ترسید باعث افزایش اعتماد به نفس می‌شود.
 
۱۳- صحبت کنید:
 
اغلب اوقات در مورد یک موقعیت با یک شخص دچار توهماتی می‌شویم که درست نیستند، اگر شک و تردید و سؤالی برای شما پیش بیاید و آن را رفع نکنید، این شک و تردید روی رفتار شما تأثیر می‌گذارد.
 
۱۴- مغلوب نشوید:
 
چیز دیگری را انتخاب کنید. شما با یک تجربه ناموفق مغلوب نمی‌شوید، به این فکر کنید که آیا هیچکس قبل از موفقیت شکست نخورده است. تنها چیزی که احتیاج دارید یک راه متفاوت است.
 
۱۵- عذر تراشی نکنید:
 
شایع‌ترین بهانه‌ای که می‌تواند در برابر هر تغییر مثبتی آورده شود، این است که من ذاتاً این‌طور هستم یا من این‌طور بزرگ شده‌ام، خیر، عذر شما پذیرفته نیست.
 
۱۶- مهارت‌های ارتباطی خود را گسترش دهید:
 
در واقع خود باوری و اعتماد به نفس ریشه در ارتباط با دیگران دارد. داشتن ارتباط اجتماعی به افراد کمک می‌کند تا واقعیت‌هایی را در مورد خود بدانند. این افراد می‌آموزند که در درون اجتماع برخی از افراد توانایی‌های بیش‌تر از آن‌ها و برخی دیگر توانایی‌های کمتر از آن‌ها دارندو در واقع آن ها می‌آموزند که کم توان‌ترین افراد جامعه در همه ویژگی‌ها نیستند.
 
۱۷- در اجتماع بودن را تمرین کنید:
 
به فعالیت‌هایی ملحق گردید که همواره در ارتباط با دیگران باشید، مانند: باشگاه، کلاس‌های ورزشی، انجمن‌های دانشجویی و کلوپ‌های تفریحی، در این محیط‌ها همواره باید اجتماعی بوده و با مردم معاشرت کنید. پس از مدتی خواهید دید ارتباط با دیگران برایتان عادی و راحت می‌شود.
 
۱۸- از طرد شدن نهراسید:
 
یکی از عامل‌های اصلی در اعتماد به نفس پایین، ترس از عدم پذیرش (طرد شدن) است. آنچه را که فکر می‌کنید درست است انجام دهید. به یاد داشته باشید این انتظار اشتباهی است که بخواهیم همیشه مورد پذیرش و تأیید دیگران باشیم.
 
۱۹- نگرش مثبت داشته باشید:
 
سعی کنید به موفقیت‌ها و نکات قدرت خود فکر کنید. ترفند کار در این است که خود آگاه (تمرکز حواس به خود) نباشید. اعتماد به نفس پایین، تردید و دودلی هنگامی رخ می‌دهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می‌کنید. در عوض افکارتان را سراسر به شخصی که در حال گفت‌وگو هستید متمرکز گردانید. هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.
 
۲۰- توقعات خود را کاهش دهید:
 
همیشه عالی بودن غیر ممکن است افرادی که می‌خواهند همیشه عالی باشند هیچ‌کاری را انجام نمی‌دهند.

موضوعات
پيوندها